طرح درس آموزش صعود مصنوعی و

تمرین در مسیر کلاهک سنگ شکاف ( آلبرت) بند یخچال

http://www.uplooder.net/img/image1/4c11f3fe5e35050e8415e7de1a8a22d7/IMG_6217.jpg



http://www.uplooder.net/img/image1/285645c198f2a0656bde0241ddd3d83f/IMG_6219.jpg



http://www.uplooder.net/img/image1/3d3e14bcf02edd448ae7f08d7b56f61f/IMG_6221.jpg



http://www.uplooder.net/img/image1/c2c8395753d7f00727ef849a20015824/IMG_6223.jpg




صعود مصنوعی - رکاب زدن

صعود مصنوعی ، به معنای توانایی صعود مسیر در هر شرایط است . وقتی خسته ای ، سطح سنگ خیس است ، در زمستان ، مسیر از نظر صعود آزاد فراتر از توان ماست و یا حتی وقتی همه شکاف ها کور شده اند . در ایران همزمان با آشنایی تکنیکهای صعود آزاد صعود مصنوعی مورد بی توجهی قرار گرفت و حتی بعضا یک کار سبک و زشت محسوب شد . اما امروزه میدانیم درجات بالای صعود های مصنوعی هیجان انگیز ، زیبا و غیر قابل تصور است . در نوشته های بعدی به صعودهای مصنوعی درجه بالا نیز خواهم پرداخت .

 

هدف این است که به ارتفاع بالاتری برسید . بعد از نصب ابزار میانی ، باید روی ابزار وزن بیاورید و بعد از دست پیدا کردن به ارتفاع بالاتر ابزار بعدیتان را نصب کنید .

    این روزها غالبا رکابها از جنس تسمه های پرلونی دوخته میشوند . رکابها 4 پله ، 5 پله حتی 6 پله دوخته میشوند ، که البته رکابهای اشکی 4 و 5 پله بیشتر استفاده میشوند . بعضا یک پله کوچک هم به صورت پله فرعی در داخل پله اول و دوم اضافه میشود . به هر حال بهتر است رکابهای خودتون رو هم سایز ، مشابه ولی با رنگهای متفاوت انتخاب کنید . هم سایز بودن رکابها و پله هایشان باعث هم تراز شدن پاها در حین صعود می شود . رکابها را به یک کارابین ساده متصل میکنیم که نقش اتصال دهنده رکابها به میانی ها را دارد .


 

وقتی ابزار گذاری انجام شد :

۱)     دیزی چین برای جلوگیری از سقوط ابزار و از دست دادن به آن متصل می شود .

۲)     کوئیک دراو یا یک کارابین را به آن ابزار میانی متصل میکنیم .

۳)     رکاب را با کارابین متصل به خود رکاب به کوئیک دراو متصل به میانی متصل می کنیم .

بدون بالا تر رفتن پای خودمون را به پله ای از رکاب که میتوانیم می رسانیم . این پله لزومی ندارد که ارتفاع ما را بالا تر ببرد . هنوز پای ما روی رکاب قبلی یا سنگ است . اگر به هر علتی میانی از محل خودش خارج شود ، نباید سقوطی داشته باشیم . در حقیقت این یکی از مزایای صعود مصنوعی است . حالا با وزن آوردن با یک پا و یک شوک کوچک وضعیت میانی خودمان را امتحان میکنیم . حالا که از وضعیت میانی مورد نطر مطمئن شدیم از پله های رکاب بالا تر میرویم تا به محل نصب میاتی بعدی برسیم . توجه باید داشت که قبل از رسیدن به میانی طناب را به داخل کوئیک دراو نباید انداخت ، چون رفت و برگشت طناب تا میانی طول سقوط احتمالی شما را زیاد میکند .  به صعود از طریق بالا رفتن از پله ها ادامه میدهیم تا پله های دوم ، اول یا حتی پله های فرعی کوچک زیر آنها .

 

      توجه :

-          البته رفتن روی پله های فرعی معمولا در شیبهای 80 درجه و یا کمتر امکان پذیر است و در شیبهای بیشتر بالاتر رفتن از پله دوم سخت است . در شیبهای منفی صعود مصنوعی معمولا وقت گیر و انرژی بر است . زیر سقف هم معمولا زیاد از پله ای رکاب بالا نمیروند و از پله ای میانی و پایینی رکاب برای پیشروی استفاده می شود .

-           رکاب زدن ممکن است در پای شما ایجاد خستگی کند و شما احساس دم گردگی و گرفتگی در پاهایتان کنید . علاوه بر استفاده از حلقه های کوتاه کمر و دیزی چین ها(شرح داده خواهد شد) ، با گذاشتن یک پا یه صورت کشیده پشت یک پای دیگر یا خم کردن آن پا زیر باسن میتوانید به آن پا استراحت دهید .

-          زیر سقف ها میتوانید پاهای خود را از پله های میانی رکاب عبور دهید تا جایی که زانوی شما از حلقه پله رد شود و به صورت نشسته  زیر سقف استراحت نمایید .

 

 

تکنیکهای رکاب زدن

image

 

     دو رکاب

 

برای رکاب زدن در مقاطع کم و کوتاه ، بهتر است از دو رکاب استفاده کنید . شما در هر زمان از یک پا در یک رکاب استفاده میکنید و رکاب دیگر برای کار گذاشتن در ارتفاع بالاتر استفاده میشود  .

    در تکنیک دو رکاب هر رکاب یک کارابین دارد . رکاب با کارابین به میانی متصل میشود ، وزن روی آن منتقل میشود و رکاب قبلی از میانی قبلی جدا شده و به کارابین رکاب قبلی متصل میشود . بهتر است به کارابین رکابی که روی آن هستیم متصل شود نه به کارابین میانی چون در صورت اتصال به کارابین میانی بعضا جدا کردن کارابین را وقتی بالا میرسید و حلقه کمر خ.دتان را هم به میانی متصل میکنید سخت میشود.

توجه : تکنیک دو رکاب به همراه هوکها و در صعود های مصنوعی درجه بالا توصیه نمی شود .

 

 

  سه رکاب

 

در دیواره هایی که مجبور به رکاب زدن زیاد هستید ، تکنیک سه رکاب بهتر است . در تکنیک سه رکاب در هر لحظه شما از دو رکاب با هم استفاده میکنید و رکاب سوم هم به عنوان اولین رکاب  به میانی بعدی متصل میشود . در این مدل رکاب زدن پاهای شما همیشه روی دو رکاب است . خستگی کمتر و امکان استفاده از یک رکاب اضافی برای نصب در میانی از مزایای این تکنیک است .

    بعد از اتصال رکاب اول به میانی بعدی ، امتحان ابزار و انتقال وزن یک پا روی رکاب سوم یکی از رکابهای اول و دوم آزاد میشود و  میتوانیم آن را هم به میانی بالایی منتقل کنیم . حالا با انتقال وزن پای دیگر ، رکاب اول هم آزاد میشود . این نحوه عملکرد را دوباره تکرار میکنیم .

 

  چهار رکاب

 

در صعود روی میانی های مطمئن و مسیرهای آماده ، از تکنیک چهار رکاب استفاده میشود . هر بار یک جفت رکاب به میانی بعدی متصل میشود و وقتی وزن شما بر روی آن منتقل شد ، جفت قبلی آزاد میشود .

    خیلی کم پیش می آید هر دو پا در پله 5 رکاب باشد  ، بنابراین استفاده از یک رکاب 4 پله و یک رکاب 5 پله (هر جفت از رکابها به یک کارابین متصل است) مناسب تر است . هم سطح بودن پله رکابها خیلی مهم است و در غیر اینصورت این تکنیک مزیت اصلی خود را که سرعت و راحتی بیشتر است از دست میدهد .

 

 

   تکنیکهای دیگر

 

-          در تکنیکهای اروپایی بعضا از پله رکابهای نردبانی هم استفاده میشود (گاها با پله های فلزی ، چوبی یا پلاستیکی) .

-          روسها از یک تسمه دور ران ، زانو یا ساق خودشان استفاده میکنند که متصل به یک هوک است . این سیستم برای این استفاده میشود که مدت بیشتری روی پله های بالاتر بمانند و اقدام به نصب میانی بعدی در فاصله ای بالاتر یا رولکوبی در بالاترین جایی که ممکن است نمایند. این سیستم روی پله های اول رکاب توصیه نمیشود .

 

اتصال موقت


 

خلاقیتهای زیادی برای اتصال موقت میتوان به خرج داد ، دو نمونه عبارتند از :

 

-   گره زدن یک حلقه تسمه یا طنابچه 20 سانتی به هارنس و زدن دو کارابین یکی مسقیما به هارنس و یکی به سر حلقه .

استفاده از همان حلقه با فی فی هوک . فی فی هوک به راحتی متصل شده و به راحتی هم جدا می شود .

 

به هرحال صعود کننده برای راحت کردن صعود ، به هر میاني که میرسد با توجه به شرایط و عملکرد مورد نیاز یکی از آنها را می اندازد و مستقیما وزنش را روی میانی وارد می کند . به هر طریق این خیلی راحت تر از این است که بخواهد وزنش روی طناب و حمایت چی بیاندازد . هرچند اگر این کار را نکند صعود سریعتری خواهد داشت .

   یک دیزی چین  و کارابینش ، یک حلقه اتصال کوتاه با کارابین مربوطه و یک کارابین تک متصل به هارنس و استفاده از آنها کار شما را راحت میکند . حلقه ها به نوعی جای دیزی چین دوم را گرفته اند .

دیزی چین

    در مسیر های مطمئن و ایمن یک دیزی چین کفایت میکند . برای مسیرهای سنگین و پرخطر تر یا مسیرهای ابزار گذاری ، دو دیزی چین با رنگهای متفاوت مفید تر است . ضمن اینکه بعضا به عنوان بند حمایت رکابها و حمایلی برای ابزار نصب شده هم میشود روی آن حساب کرد ؛ در حالی که دست آخر خود حمایت ما هم میشود .

 

مراحل حرکت کسی که رکاب میزند با داشتن دیزی چین و حلقه اتصال (با یا بدون فی فی ) از این قرار است :

۱-     ابزارگذاری

۲-     نصب رکاب به میانی بالایی

۳-     اتصال دیزی چین به میانی آزمایش ابزار گذاری (به روش شرح داده شده)

۴-     حرکت به سمت میانی بالایی و کوتاه کردن دیزی چین یا استفاده از حلقه اتصال کوتاهتر. انداختن طناب به کارابین پایین کوئیک دراو .

۵-     در آوردن رکاب و دیزی چین از میانی پایینی

۶-     بالا رفتن از رکاب تا پله دوم یا اول (بسته به شرایط) و انداختن نزدیکترین حلقه  به صندلی برای انداختن راحت تر میانی بعدی یا ...

۷-     تکرار تمام مراحل بالا .

  

 توجه : اصولا در دیواره نوردی Following یا صعود نفر دوم با صعود روی طناب (توسط یومار و .. ) انجام میشود . میل به صعود مسیر ، انحراف مسیر یا استفاده از فرصت تمرین دلایلی برای صعود نفر دوم مسیر با رکاب است . در صعود نفر دوم با رکاب قبل از اتصال پله رکاب به میانی طناب از کوییک دراو متصل به آن خارج می شود . در صورت صعود روی ابزار حتما قبل از خارج کردن طناب دیزی چین متصل شود .




برگرفته از وبلاگ دیواره بلند و انگشتان سرما زده




برچسب‌ها: صعود مصنوعی
+ نوشته شده توسط هادی در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ و ساعت 14:12 |


نام برنامه :قله قاش مستان یا ( بیژن 3 ) با ارتفاع 4425

شرایط برنامه  : صعود زمستانی سنگین وکمپینگ

موقعیت برنامه  : اصفهان ، سمیرم ، شهر رضا ، خفر

مدت برنامه : 4 روز

وسایل مورد نیاز:

فردی:کوله مناسب، کفش دوپوش،گتر،لباس گرتکس،لباس بیس،لباس پلار،کت پر،جوراب پر،دستکش پر، کیسه خواب زمستانی،طناب انفرادی،زیرانداززمستانی،فلاکس،عینک طوفان،کرانپون کوهپیمایی،کلاه طوفان،جوراب و دستکش اضافه، هدلامپ،باتوم ،کلنگ،هارنس،۱ عدد کارابین پیچ

تغذیه: ۳ وعده نهار،۳ وعده شام، ۳ وعده صبحانه+ تنقلات روز صعود به قله

گروهی: چادر حداکثر سه نفره،لوازم کمپینگ(کتری،اجاق،کپسول)،بیل برف

آمادگی و مهارت های لازم  : انجام برنامه های زمستانی ، حمل کوله های سنگین ، کمپ زدن در شرایط بارشی  و طوفانی ، گام برداری با کرامپون و کلنگ ،آشنایی به انواع  ترمز ها

نفرات شرکت کننده :

1-ابوالفضل زمانی ( سرپرست )

2-محمد رئوفی ( کمک سرپرست )

3-علی نصیری ( مسئول فنی )

4-دکتر عماد روحانی (پزشک )

5-نوید هنر کار ( امور مالی و تدارکات )

6-نوید عبدالوند

7-ابراهیم حاجی زاده

8-راضیه نژاد زارع

9-حسین باقری

10 شهروز مختاری ( عکاس و گزارش نویس)

11- هادی ملکی ( عکاس و گزارش نویس )

 

مشخصات كلي:

رشته كوه دنا بخشي از سلسله جبال زاگرس مي‌باشد كه از شمال غربي به جنوب شرقي امتداد دارد. طول اين رشته كوه تقريبا 70 كيلومتر و در مرز مشترك استان هاي اصفهان، كهكلويه و فارس مي‌باشد. اين رشته كوه داراي 40 قله بالاي 4000 متر بوده و بلندترين قله آن قله قاش مستان با ارتفاع 4425 متر بام زاگرس مي‌باشد. از ديگر ارتفاعات مهم اين رشته كوه مي توان از مورگل، كپيري، قزل قلعه، سه قپه آسماني، ماش، سيچاني، بيژن ها، حوض دال و قلل حرا نام برد.

 

معرفی منطقه و راه های دسترسی  :

شهرستان سمیرم در 150 کیلومتری جنوب غربی استان اصفهان واقع شده است که با ورود به شهر کوهستانی سمیرم، بام ایران در اولین نگاه خود به جنوب این شهر رشته کوه زیبای دنا را خواهید دید .از سمیرم به سمت جنوب شرقی شهر ، جاده پادنا را در پیش خواهیم گرفت وبعد از گذشتن از شهر حنا و عبور از این شهر به ابتدای دو راهی مورک و کمه می رسیم که باید جاده ای سمت جنوب غربی را در پیش بگیریم وبه طرف روستاهای مورک ،خینه ودرانتها به روستای سر سبز خفر در دامنه های شمالی قله های قاش مستان ،مورگل ،بیژن 1و2 ،پوتک ولوکوره می رسیم.

خفر در 200 کیلومتری جنوب اصفهان، در منطقه‌ی پادنا  قراردارد و راه رسیدن به آن این است:

 اصفهان، شهرضا، سمیرم، حنا، خفر

در خفر خانه  کوهنوردی با نام برج آسمان موجود میباشد . جهت هماهنگی با شماره تلفن : 3672148-0322 تماس حاصل فرمایید.

http://www.mehrmg.ir/images/gozaresh/900327_dena001.jpg

گزارش برنامه :

برنامه صعود زمستانه قله قاش مستان در تقویم باشگاه به عنوان برنامه شاخص 6 ماه دوم سال 91 جایگاه ویژه ای به خود اختصاص  داده بود .با توجه به کم تردد بودن  منطقه ونبودن  اطلاعات جامع ،  باشگاه برای بدست آوردن اطلاعات  در مورد منطقه صعود و قله مورد نظر  تیمی را در قالب تیم  شناسنایی ( آقایان رئوفی , روحانی و زمانی ) در پاییز عازم منطقه کرد. تیم شناسنایی بعد از جمع آوری اطلاعات ، شناسنایی منطقه و صعود قله ؛ انجام صعود و فعالیت زمستانی را در این منطقه مورد بررسی قرار داده و در آخرانجام صعود زمستانه به این قله مورد تایید قرار داد.

از یک ماه قبلا از  تاریخ انجام صعود به این قله فراخوانهایی در جلسات و سایت باشگاه زده شد و پیش برنامه های نظیر صعود زمستانی شاه البرز و هفت خوان و ... قرار داده شد.

بعد از ثبت نام و مورد تایید قرار گرفتن نفرات ، تیم صعود بسته شد و هماهنگی های لازم برای صعود انجام شد.

طبق هماهنگی و اطلاع رسانی سرپرست قرار ما  ساعت 20:00 تاریخ 18/11/91 در ترمینال جنوب جلوی تعاونی شماره 4 بود. من به همراه یکی از دوستان به وسیله تاکسی ساعت 7:45 دقیقه به محل قرار رسیده و آقای حسین باقری و نوید عبدالوند را جلوی تعاونی مشاهده کردیم و بعد از ما دکتر  روحانی و دیگر دوستان به غیر از آقای علی نصیری و خانم نژاد زارع  به ما ملحق شدند.بعد از بار کردن کوله ها در در عقب داخل اتوبوس سر صندلی ها نسشته و اتوبوس ساعت 20:30 به راه افتاد . بعد از  خارج شدن اتوبوس از ترمینال آقای نصیری و خانم نژاد زارع در انتهای  بزرگراه نواب به ما پیوستند.

اتوبوس از تهران خارج شده  و وارد اتوبان تهران قم شد و بعد از رد شدن از قم ،  کاشان ، اصفهان و شهرضا مسیر سمیرم را در پیش گرفت.

ساعت نزدیک های 6:00 صبح روز 19/11/91 بود که  به سمیرم رسیدیم و بعد از توقف اتوبوس ، مینی بوسی که دوستان تدارک دیده بودند در جلوی اتوبوس نگه داشت  و ما دوباره بار ها را از اتوبوس خارج کرده و به داخل مینی بوس بردیم.

مینی بوس هم مسیر سمیرم به خفر را انتخاب نمود و ما با گذشتن از روستا های  حنا ، کمه ، مورک ، خاکدانه  ساعت  7:50 دقیقه صبح به روستای کوهپایه ای و زیبای خفر رسیدیم.بعد از خالی کردن بارها  به سمت خانه ای در داخل روستا رفتیم که صاحبش مادری بود مهمان نواز و دوست داشتنی  که اجازه داد ما در  خانه اش صبحانه ای  بخوریم و وسایل اضافه را در انجا قرار دهیم.

 بعد از خورد صبحانه و جمع کردن وسایل  ساعت 10:00 ما برنام صعود خود را از روستا آغاز کردیم. بعد از خارج شدن از روستا سرپرست برنامه در مورد منطقه صعود و قلل اطراف اطلاعاتی ارائه کردند وافراد را   برای هماهنگی بیشتر به همراه مسئولیت ها دوباره معرفی کردند.بعد از اتمام معرفی تیم ، صعود خود را به سر قدمی آقای رئوفی آغاز نمود وتیم ریتم پیشروی را به خود گرفت.با توجه به صاف بودن هوا و تابش خورشبد و گرم بودن هوا داخل باغ  دوستان با اجازه سرپرست اقدام به کم کردن لباس نمودند و دوباره حرکت را ادامه دادند. در سمت راست ما رودخانه ای حاصل از آب شدن برف ها جاری بود که لذت صعود را چند برابر کرده بود . صعود به خوبی انجام میگرفت و ما در امتداد غرب در حرکت بودیم وبعد از تمام شدن باغات پاکوبی جلوی ما نمایان شد . بعد از حدود 2 ساعت  کوهپیمایی ما به کنار لوله ای رسیدیم و دوستان از آن آب آشامیدنی برداشتند  و استراحت کوتاهی کردند.در طول مسیر هر یک ساعت یک بار استراحتی در حد 8 تا 10 دقیقه با بچه ها داده میشد.

بعد از تمام شدن پاکوب ما به برفچال ها رسیدیم و آقای نصیری به جای آقای رئوفی سرقدیمی را بر عهده گرفتند  و  همچنان در امتداد غرب در حرکت بودیم . تیم با توجه به سنگین بودن کوله ها یکدست حرکت میکرد و هر از چند گاهی بادی میوزید که ما را مجبود به ایستادن میکرد. نزدیک های یال آخر نرسیده به جانپناه بودیم که باد خیلی شدیدتر شد و ما مجبود به پوشیدن کاپشن گرتکس شدیم.نزیک های ساعت 14:20 دقیقه بود که ما به کنار پناهگاه رسیدیم.جلوی در جانپناه کاملا یخ زده بود و اجازه باز شدن در را نمیداد .با همکاری دوستان در حدود 20 دقیقه برای باز کردن در جانپناه  زمان صرف شد و دیگر دوستان هم در حال زدن چادر بودند.دوستانی جانپناه را برای  شب مانی انتخاب نمودند ولی آقای زمانی به همراه نوید عبدالوند در حال حفر کردن چادر در داخل برف و آقای نصیری به همراه خانم نژاد زاع،  نوید هنر کار و ابراهیم حاجی زاده در کنار جانپناه  چادر زندند.آقای رئوفی  ، دکتر روحانی و حسین باقزی در طبقه فوقانی پناهگاه  و شهروز مختاری و خودم ( هادی ملکی ) در طبقه همکف وسایل استراحت و  شب مانی را محیا کردیم.

جانپناه  خفر در ارتفاع 3000 متری از سطح دریا در سال 1373 به هزینه هیئت کوهنوردی اصفهان در 2 طبقه از فلز احداث شد و در حدود 15 متر مربع وسعت بنا دارد  که میانگین بین 10 تا 15 کوهنورد را  میتواند در خود جای دهد. پناهگاه در همه فصول به غیر از زمستان دارای آب جاری میباشد و برای صعود قله های نظیر قبله ، قاش مستان ، مورگل ، بن رو  و دیگر قله  ها میتوان از آن بهر جست.

بعد از خوردن ناهار به استراحت پرداختیم ولی همچنان باد بر سرعت خود می افزود.حوالی ساعت 20:00 بود که به بیرون جانپناه رفته و به دوستان سری زدم و دوباره به  داخل برگشتم. ساعت 21:00 سرپرست برنامه به داخل جانپناه آمد و در مورد ساعت صعود و به همراه داشتن بعضی وسایل ضروری تاکید کردند.بعد از خوردن شام لوازم فردا را محیا کرده و دوباره به بیرون جانپناه رفتم و به آسمان نگاهی کردم که ابر تمام آسمان را در بر گرفت بود  بعد از 10 دقیقه برف شروع به بارش کرد ولی همچنان باد خود را محکم به دیواره ای جانپناه و چادر ها میکوبید.دیگر وقت خواب رسیده بود و ساعت موبایل را برای 4:30 صبح تنظیم کردم . ساعت 4:30 شده بود که موبایل به صدا در آمد و ما بیدار شدیم  ولی همچنان باد خیلی سریع میوزید . سرپرست به جانپناه آمدند و گفتند کمی صبر میکنیم تا سرعت باد کم شود.حوالی ساعت 5:20 دقیقه بود که باد کم کم از وزش باز اسیتاده بود . به دستور سرپرست ساعت 6:30 همه  جلوی جانپناه آماده شند. گروه به 2 تیم مستقل ، یک تیم به عنوان تیم حمله در 2 کرده چهارنفره  ( آقایان زمانی سر طناب ، نوید عبدالوند ، حسین باقری و شهروز مختاری )  و پنج نفره (آقای نصیری سر طناب ، خانم نژاد زارع ، هادی ملکی ، ابراهمیم حاجی زاده ، نوید هنر کار ) و تیم دیگر در غالب تیم پشتیبان آقایان رئوفی و دکتر روحانی  تقسیم شد . بعد از اماده شدن نفرات و وصل شدن به طناب تیم از زیر قرآن رد شده و دوستان تیم پشتیبان ما را بدرقه کردند . در ساعت 7:00 حرکت خود را آغاز نمود و خود را به یال رساندیم ولی با توجه به اینکه پشت یال دیواره ای به طول تقریبی 40 متر قرار داشت سرپرست  و مسئول فنی تصمیم گرفتند مقداری از  مسیر را برگشته و خود را به اول دره مورگل برسانیم.بعد از حدود 200 متر بازگشت به اول دره مورگل رسیدیم  که دره کاملا از برف پوشیده شده بود تیم اول با احتیاط عرض دره را که مستعد بهمن بود را به خوبی گزراند و بعد از رسیدن به نقطه امن تیم دیگر با گذشتن از عرض دره خور با به کنار تیم اول رسانیم.تیم حرکت خود را  به سمت قله آغاز کرد شیب دره بسیار نفس گیر بود و باد کم کم میوزید در بعضی قسمت ها برف سفت شده بود و حرکت و گام برداری با کرامپون بسیار آسانتر بود ولی در بعضی قسمت ها برف به صورت پوردی مانع از حرکت سریع میشد.با توجه به صحبت های سرپرست و مسئول فنی تیم اکثرا از زیر گرده های سنگی  سمت چپ دره در امتداد جنوب حرکت میکرد تا با بهمن مواجه نشویم..آقای نصیری توسط بیسیمی که به همراه داشت با تیم پشتیبان هر چند دقیقه یکبار صحبت کرده و وضعیت منطقه و تیم را به تیم پشتیبان گزارش میکردند..در تمام طول مسیر هر یک ساعت یکبار استراحت کوتاهی داشتیم .با نزدیک شدن به  گردنه مورگل و بعد از گذشتن دشت برفی قله قاش مستان خود را به ما نشان داد  و ما هر چه بیشتر پیش میرفتیم باد بر سرعت خود میافزود.از بالای گردنه مورگل شهر یاسوج هم قابل رویت است .در نزدیکی قله مه تمام منطقه را در بر گرفت و به مدت 15 دقیقه ادامه داشت وتا اینکه  مه از منطقه صعود خارج شد.ساعت 15:20 دقیقه بود که تمام تیم به قله  4425 متری قاش مستان ( بیژن 3 ) صعود کرده و بعد از فرستادن پیغام به تیم پشتیبان و انداختن عکس مسیر برگشت را در پیش گرفتیم.با توجه به تمام شدن آب دوستان در زیر قله آقای نصیری برای دوستان برف آب کردند و همه از آن آب استفاده کردند.بعد خوردن تنقلات تیم به مسیر خود به سمت پناهکاه ادامه داد و از پاکوب هایی که برای صعود به جای گذاشته شده بود برگشتیم و به سرعت ارتفاع کم کردیم تا اینکه ساعت 6:30 در کنار پناهگاه با استقبال و پذیرایی گرم تیم پشتیبان به داخل جانپناه رفتیم ! همه دوستان بعد از تعویض لباس برای صرف شام به داخل جانپناه آمدند و کنار همدیگر شبی خاطره انگیز را رقم زدیم و آقای زمانی و نصیری از خاطراتشان برایمان تعریف میکردند.بعد از صرف شام و تنقلات و خوردن چایی سرپرست ساعت 9 را برای برگشتن به روستان اعلام کردند و دوستان به چادر هایشان رفتند.صبح ساعت 7:30 بود که  سرپرست همه دوستان را برای نرمش صبحگاهی فراخواندند و همه در حد 5 دقیقه حرکات کشش انجام دادیم .بعد از صرف صبحانه و جمع کردن وسایل ها ساعت 9:30 به سمت روستای خفر حرکت کردیم و در طول مسیر مقداری استراحت کرده و از آب چشمه های حاصل از ذوب برف ها استفاده کردیم  در نهایت در ساعت 12:00 به روستای زیبایی خفر رسیدیم.بعد از تمیز کردن کفش ها در جوی روستا به داخل خانه  مادر رفتیم و بعد از عوض کردن لباس ها و برداشتن وسایل اضافی سوار بر مینی بوس شدیم.ساعت 14:50 دقیقه بود که به سمیرم رسیدیم و اتوبوسی به سمت اصفهان آماده به حرکت بود ما را هم سوار کرد. ساعت 17:00 بود که به اصفهان رسیدیم و با گرفتم بلیط برای تهران ساعت 17:30 دقیقه اصفهان را به مقصد تهران ترک نمودین که در ساعت 11:00 دقیقه اتوبوس به تهران رسید و دوستان هر کدام با توجه به نزدیک بودن به منزل از یکدیگر خداحافظی کرده و یکدیگر را به خدا سپردیم.

پینوشت 1 : در طول مسیر از روستا تا جانپناه موبایل در اکثر نقاط آنتن میدهد و در بالای قله هم تلفن همراه آنتن دارد.

پینوشت 2 : با توجه به بهمن خیز بودن دره مورگل ما سعی کردیم دره را در دمای پایین یعنی زمانی که آفتاب خیلی بالا نیامده باشد صعود کنیم و در برگشت هم نزدیک به غروب کردن آفتاب مسیر را برگشتیم.

عکس هایی از این برنامه :

روستای خفر

http://www.uploadtak.com/images/y33_9.jpg



اول مسیر کوهپیمایی

http://www.uploadtak.com/images/g4335_27.jpg



پناهگاه خفر

http://www.uploadtak.com/images/q2225_35.jpg




http://www.uploadtak.com/images/w4243_1.jpg


دره مورگل


http://www.uploadtak.com/images/k8815_IMG_5791.jpg



قله مورگل

http://www.uploadtak.com/images/x4316_31.jpg


بر فراز قله

http://www.uploadtak.com/images/q9812_34.jpg




http://www.uploadtak.com/images/x7749_44.jpg



انتهای برنامه

http://www.uploadtak.com/images/g5753_2.jpg


+ نوشته شده توسط هادی در شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۱ و ساعت 18:53 |
صعود به قله شاه البرز به ارتفاع 4220 متر از سطح دریا در تاریخ 22 &  23  - 10 - 91

اطلاعات کلی منطقه :

قله شاه البرز به ارتفاع ۴۲۲۰ متر (طبق اطلاعات جی پی اس ما) در مرز استان های البرز، قزوین و مازندران قرار گرفته است به طوری که وقتی بر روی قله می ایستی و هم چنین در مسیر قله نزدیکی به هر سه منطقه را حس می کنی: علم کوه، دره الموت و دریاچه سد طالقان!

 شاه البرز يكي از طولاني ترين ۴۰۰۰ تايي هاي ايران است كه مجموع صعود و فرود آن به زماني حدود ۱۶ تا ۱۸ ساعت نياز دارد...


مسیر صعود : تهران - اتوبان تهران قزوین - خروجی طالقان - شهرک طالقان - روستای حسنجون


طبق هماهنگی و قرار قبلی ساعت 2:30 سوار به مینی بوس شده و به سمت طالقان حرکت کردیم!

شب در تربیت بدنی طالقان بسر بردیم و هماهنگی ها برنامه انجام شد و چادر ها برای برنامه تست شدند!

صبح روز جمعه ساعت 4:30 بیدار باش و ساعت 5:30 توسط دو دستگاه نیسان به سمت روستای حسنجون حرکت کردیم! 2 تیم دیگر از نظر آباد و طالقان به تیم ما پیوسته و مسیر صعود را از داخل روستا شروع کردیم!

بعد از گذر از روستا به کوچه باغه ها رسیدم و کمی حرکت خود را تندتر کرده و آمار نفرات گرفته شد!

ساعت 7:50 دقیقه در کنار یه کلبه چوبی برای صرف صبحانه ایستادیم! ساعت 8:20 دقیقه به مسیر خود را ادامه دادیم!با روشن شدن هوا کوهستان زیبایی خود را به ما نشان میداد و ما از دیدن این همه زیبایی لذت میبردیم!

با گذر از کنار رودخانه و پر کردن فلاکس ها از آب مسیر ما از کف دره جدا شد و بر روی یال افتادیم!

شیب نسبتا متوسط بود و زیگزاگهایی کوتاه داشتیم!ما هر یک ساعت استراحت های کوتاهی میکردیم و مسیر را با افزایش برف ادامه میدادیم!

با توجه به اینکه برف تازه باریده بود و نا امن بودن قسمتی از مسیر ، طناب کشی توسط مسئول فنی انجام شد و دوستان با امنیت بالایی مسیر را گذراندند! با توجه به تاریک شدن هوا کمپ در محلی ایمن در ساعت 4:30 برقرار گردید! دوستان بعد از محکم کردن چادر ها به داخل چادر رفته و مشغول دریافت انرژی و استراحت میشوند.

صبح ساعت 4:30 امادش باش میخورد و تا ساعت 5:30 صرف خوردن صبحانه و آب کردن آب میشود!

با توجه به سرد بودن هوا و وزش باد به دستور سرپرست کرامپون ها بر روی کفش ها فیکس میشود و ساعت 6:00 به سمت قله حرکت میکنیم!

هوا کم کم روشن میشود و باد هم خود نمایی میکند و تند تر به وزش خود ادامه میدهد!

ما با توقفه هایی کوتاه ساعت 11 بر رویا قله 4200 متری شاه البرز میایستیم!و بعد از انداختن عکس و به سمت چادر ها حرکت میکنیم! ساعت 1 به کنار چادر ها رسیده و ناهار را آماده میکنیم!بعد از خوردن ناهار و جمع کردن چادر ها ساعت 2:30 به سمت روستا حرکت میکنیم و ساعت 9 با گذر از باغ ها به روستای حسنجون میرسیم و سوار به نیسان میشویم!به داخل تربیت بدنی رفته و لباس های خود را عوض کرده و ساعت 10 شب به سمت تهران حرکت میکنیم که ساعت 1 شب به میدان آزادی رسیده و با امید صعود های دیگر دوستان را به خدا میسپاریم!



http://www.uploadtak.com/images/v3214_IMG_5028.jpg



http://www.uploadtak.com/images/t191_IMG_5039.jpg



http://www.uploadtak.com/images/e92_IMG_5046.jpg



http://www.uploadtak.com/images/i4289_IMG_5050.jpg



http://www.uploadtak.com/images/r4895_IMG_5059.jpg



http://www.uploadtak.com/images/a1675_IMG_5064.jpg



http://www.uploadtak.com/images/c4523_IMG_5066.jpg



http://www.uploadtak.com/images/y9718_IMG_5086.jpg



http://www.uploadtak.com/images/o545_IMG_5095.jpg



http://www.uploadtak.com/images/g453_IMG_5099.jpg



http://www.uploadtak.com/images/y6886_IMG_5104.jpg



http://www.uploadtak.com/images/y226_IMG_5106.jpg




به امید دیدار

+ نوشته شده توسط هادی در پنجشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۱ و ساعت 18:3 |

موقعیت جغرافیایی و اطلاعات کلی :

دشت هویج تهران یا گُرچال نام دشتی واقع در البرز مرکزی ، بخش لواسانات شهرستان شمیران در استان تهران است.

این دشت در ارتفاع ۲۴۰۰ متری از سطح دریا و در بالای روستای افجه در نزدیکی لواسان قرار گرفته و گفته می‌شود در گذشته در آن هویج کشت می‌شده‌است، هر چند که امروزه اثری از هویج در آن یافت نمی‌شود. هم اکنون نیز دهقانان افجه به کشت محصولات مختلف کشاورزی در آن مبادرت می‌ورزند و وجود باغ‌های گیلاس نیز در آن مشهود است.

در ضلع شمالی دشت، گردنه افجه قرار دارد که بقایای راهی مالرو در آن موجود است؛ این راه، دشت را که در لواسانات واقع است به دشت لار و دیگر ارتفاعات البرز مرکزی مرتبط می‌سازد. روایت است که ناصرالدین شاه و دیگر شاهان قاجار از این گردنه برای رفت و آمد با کالسکه به دشت لار و سایر ییلاق‌های آن نواحی استفاده می‌کرده‌اند.

از قله‌های مجاور دشت می‌توان از قلهٔ ریزان (۳٬۶۵۰ متر)، پرسون (۳٬۱۰۰ متر)، آتشکوه (۳٬۸۵۰ متر) و مهرچال (۳۹۲۰ متر) نام‌برد.


 برنامه  قلهٔ ریزان (۳٬۶۵۰ متر):

ساعت 4 به همراه چند تن از دوستان سوار بر وسیله نقله شده و در طی مسیر تا چهار راه تهرانپارس دوستان دیگری به جمع ما اضافه شدند.

بعد از تکمیل شدن دوستان به سمت منطقه لواسان حرکت کردیم و بعد از آن به سمت روستای افجه اغییر مسی دادیم!حوالی ساعت 5:20 دقیقه با آماده شدن در ماشین پیمایش را از داخل روستا شروع کرده و در تاریکی از روستا خارج شدیم!مسیر دشت هویج را در پیش میگیرم و بعد از مقداری پیمایش با گرم شدن اقدام به کم کردن لباس میکنیم!با  بیشتر شدن حجم برف در مسیر و  با گذشتن از کافه ای که در مسیر جاده  خاکی میباشد  بساط صبحانه را چیدیم !ساعت 8 بعد از صرف صبحانه به سمت دشت حرکت کردیم!

از اینجا به بعد مسیر با شیب ملایمتری همراه بود!با رسیدن به ورودی   دشت مقداری زیادی چادر راد در نزدیکی درختان میبینیم!کم کم به چادر ها نزدیک میشویم و با گذر از کنار دوستانی که در چادر ها خواب بودند مقداری استراحت میکنیم و عکسی به یادگارمیگیریم!

با دستور سرپرست  تیم  به سمت یال های سمت راست قله حرکت میکند و با تذکر سرپرست تیم از این جا باید منسجم تر حرکت کند تا خطر ریزش سنگ همنوردان را تهدید نکند!با توجه به برف موجود در منطقه سر قدم ها برا ی برف کوبی تعویض میشدند و تیم حرکت خوبی داشت! بعد از صعود 2 یال سرپرست تیم را به 2 قسمت تقسیم کرد و دوستانی که نسبتا خسته تر بودند در قالب تیم دوم قرار گرفتند.حرکت به همین ونوال ادامه داشت و به یال آخر و یال قله رسیدیم و ساعت 2 بود که با دستور سرپرست از صعود قله منصرف شده و مسیر برگشت را در پیش گرفتیم!ساعت 6:30 بود که به کنار ماشین رسیدیم و به سمت تهران حرکت کردیم!

عکس هایی از این برنامه:


قله ریزان و طلوع آفتاب

http://www.uploadtak.com/images/h156_IMG_4896.jpg



کمپ در دشت هویج

http://www.uploadtak.com/images/y368_IMG_4902.jpg



حرکت تیم در دشت

http://www.uploadtak.com/images/z837_IMG_4910.jpg




دشت هویج از یال قلهhttp://www.uploadtak.com/images/h2451_IMG_4948.jpg


من و دماوند

http://www.uploadtak.com/images/b98_IMG_4972.jpg



دماوند محکم و استوار

http://www.uploadtak.com/images/w9934_IMG_4968.jpg



.......

http://www.uploadtak.com/images/i4796_IMG_4953.jpg




به امید دیدار


برچسب‌ها: قله ریزان, دشت هویج
+ نوشته شده توسط هادی در پنجشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۱ و ساعت 22:47 |
موقعیت جغرافیایی:

آبشار يخي آبنيک فشم e35 51 n00 36 روستاي آبنيک بعد از لالون در مسير گرمابدر واقع است. آبشار يخي آبنيک در انتهاي دره آبنيک، در کنار يک تنگه زيبا، محل مناسبي جهت تمرين يخ نوردي در زمستان است و بهانه اي است تا با طبيعت خاص اين منطقه آشناتر شويم. چشمه آبنيک چشمه معروفي است که آبي سفيد و گوارا دارد و از قديم به دليل خواص آب اين چشمه، مردمان آبنيک به تنومندي و خوش قامتي معروف بوده اند. آنچنان که شاهان قاجار در نوشته هاي خود بارها از آن ياد کرده اند. فاصله آبنيک با آبشار تلخاب حدود سه ساعت کوهپيمايي است که در مسير جنوبي قله وزوا طي مي شود. يک کوهپيمايي دو ساعته از آبادي آبنيک، دشت جانستون را نشانتان مي دهد که چندين چشمه و يک سرچشمه بزرگ دايمي دارد. اينجا واقعا زيباست. در فصل بهار دامنه هاي کوه هاي اين منطقه از قارچ هاي خوراکي و گياهاني مانند والک و سيرک و تره کوهي پر مي شود و عطري خوش اين محيط زيبا را فرا مي گيرد. در قسمت شمال غربي فشم نيز مسيري است که به ميگون و ديزين منتهي مي شود. در اين مسيد نيز آبشارهاي بسياري در فصل بهار ديده مي شوند که از مهمترين آنها مي توان به آبشار دربندسر اشاره کرد که در 15 کيلومتري جاده فشم به ديزين واقع شده و از جلوه هاي طبيعي و زيباي منطقه فشم محسوب مي شود.


گزارش کوتاه :

روز جمعه 1-10-91 از میدان آزادی به همراه 3 همنورد راهی منطقه لواسان شدیم! در گردنه قوچک 2 تن دیگر به ما پیوستن و مسیر رمیدان فشم را در پیش گرفتین! در میدان فشم صبحانه را میل کرده و به سمت روستای آبنیک حرکت کردیم ؛بعد از گذشتن چند کیلومتراز دوستای لالون آبشار آبنیک در سمت راست جاده از دور در دره ای قابل رویت است!ما ساعت 7:30 در کنار آبشار بعد ار آماده شدن ابزار فنی و گرم کردن تمرین و اموزش زیر نظر آقای علی نصیری آغاز کردیم و آبشار یخ نسبتا خوبی رو بر روی خود داشت هر نفر 3- 4 با مسیر را صعود نمود!تمرین و آموزش دائمل با برف همراه بود و با توجه به اینکه رفته رفته بارش برف بیشتر میشد با نظر سرپرست تمرین را متوقف کرده و با جمع کردن ابزار به سمت پایین حرکت کردیم!

بعد از سوار شدن به ماشن هه امام زاده ای در روستای لالون رفته و ناهار را در آنجا صرف کردیم!

بعد از خوردن ناهار و جمع کردن وسایل به سمت تهران حرکت کرده و حوالی ساعت 7:30 به چهار راه تهرانپارس رسیدیم و همنوردان مسیر خانه را در پیش گرفته و به خانه عزیمت کردند!


عکس هایی از این برنامه :

نمایی از آبشار آبنیک

http://www.uploadtak.com/images/t859_IMG_4835.jpg


دوستان در حال صعود قرقره

http://www.uploadtak.com/images/r3515_IMG_4853.jpg


خودم در حال زدن گره هشت تعقیب و آماده شدن برای صعود

http://www.uploadtak.com/images/y6175_IMG_4862.jpg


صعود 25 متری از آبشار یخ زده و رسیدن به کارگاه

http://www.uploadtak.com/images/k159_IMG_4863.jpg



وردوی آبشار آبنیک

http://www.uploadtak.com/images/h3173_IMG_4884.jpg



نمای آبشارآبنیک ازجاده فشم گرمابدر(آبشار دربین دو کوه دروسط دره میباشد)

http://www.uploadtak.com/images/j7143_IMG_4890.jpg


به امید دیدار


برچسب‌ها: آبشار آبنیک, یخ نوردی
+ نوشته شده توسط هادی در چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۱ و ساعت 23:33 |
اطلاعات جغرافیایی

شروع برنامه از روستای آهار:

روستای آهار  در شمال شرقی تهران در بخش اوشان، منطقه رودبار قصران قرار گرفته است. باغستان و روستای قدیمی خوش آب و هوایی که به دلیل داشتن طبیعت بکر همیشه مورد توجه بسیاری از گردشگران و طبیعت دوستان بوده است. با غ ها و درختان کهن سال زیبایی کم نظیر و چشم نوازی به این تکه از دامنه های البرز بخشیده است.آهار در حقیقت در محل تلاقی دو تنگه ای قرار دارد که یکی به سمت شمال غرب به ده تنگه و دیگری  به سمت جنوب غرب به منطقه و مزارع و آبشار شکر آب و قله توچال و مرز شهرستانک منتهی می شود .


قله قلعه دختر کجاست ؟

         قلعه دختر که اسم اصلی آن قزل ماما به معنی قصر دخترک  می باشد آتشکده ای  ساسانی است که از سنگ ساروج ساخته شده است و به دلیل موقعیت آن با چشم انداز زیبا و وصف نشدنی به دهات  اطراف اشراف دارد . قلعه دختر در عصر ساسانی و به فرمان اردشیر و به نام ناهید ایزد دختر زردشتی بنا شده است. ساختمان آن را دو طبقه و از سنگ و کلوخ ساخته‌اند که در آن تزئینات گچبری نیز به کار رفته است. ‌ آنچه اکنون از آن بنا دیده می‌شود بقایای دو تالا‌ر و یک دالا‌ن از طبقه اول است. ‌ طول تالا‌ر‌ها ۴ متر و ۶۰سانتیمتر و عرض تالا‌ر غربی ۳ متر و ۱۵ سانتیمتر و عرض تالا‌ر شرقی ۲ متر و ۶۰ سانتیمتر است. ‌ پهنه‌ای که آتشگاه روی آن ساخته شده به شکل مربعی است که اضلا‌ع آن هر یک حدود ۱۰ متر و شیب آن از جنوب به شمال قریب به ۸۰/۱ متر است که از مصالح فشرده سنگ و ملا‌ت گچ شیب را پر کرده‌اند. ابعاد کل این بنای مربع شکل ۱۰ متر و ۹۵ سانتیمتر در ۹ متر و ۹۰ سانتیمتر است. 

 برای صعود قله قلعه دختر به سمت ده تنگه حرکت می کنیم . برای رفتن به ده تنگه پس از رسیدن به میدان آهار و گذر از یک پل آهنی درهمان ابتدای راه به یک دوراهی می رسید که راه سمت راست را انتخاب و پس از طی مسافتی در کوچه باغهای آهار و عبور از کنار رودخانه پر آب و خروشان به مسیر مالرویی که تا انتهای دره  ده تنگه ادامه دارد رسیده تمامی مسیر را درختان زیبای چنار و گردو و سایر درختان میوه فرا گرفته است و چندین آبشار کوچک و بزرگ با جوش و خروش فراوان دیده می شود.

   ده تنگه  مکانی خوش آب و هواست که باغات روستای آهار محسوب می شود و چند خانه نیز کنار چشمه ایی بزرگ ساخته شده است . پس از ده تنگه با تراورس کردن رودخانه به سمت  غرب ( سمت چپ مسیر حرکت ) به سمت گردنه  زارگاه حرکت صورت می گیرد . از مشخصات مسیر دره ایست که  که به سمت غرب ادامه داشته و و در ابتداری دره  باغ و خانه ای روستایی و کمی بعد آبشار بزرگ ده تنگه  در جنوب و سمت دیگر دره و باغی کوچک در بالا و پایین مسیر پا کوب مشخص است .

 

مسیر ماشین رو تا روستای آهار   :

تهران – اتوبان بابایی ، خیابان استخر ، لشگرک ، جاده فشم ،شهر اوشان ، روستای آهار

( ماشین را در روستانی آهار پارک کنید )


گزارش کوتاه از برنامه :

ساعت 4 از میدان ؛آزادی به سمت میدان امام حسین و بعد از آن چهار راه تهران پارس حرکت کرده  و در طی مسیر دوستان را سوار بر مینی بوس کرده  و از تهران خارج شدیم!

بعد ازرسیدن به روستای آهار و آماده شدن تیم برای صعود حرکت خود را در تاریکی  به آرامی شروع کرده و با گذر ار روستای آهار و باغات ساعت 8:00 در کنار چشمه به خوردن صبحانه مشغول شدیم!

ساعت 8:30 ادامه مسیر را در پیش گرفتیم و با توجه به آماده نبودن بعضی از دوستان با اجازه سرپرست قبل از رسیدن به گردنه از صعود منصرف شده و تیم به مسیر خود ادامه داد!در روی گردنه استراحت کوتاهی انجام دادیم و با توجه به اینکه قلعه را در دور دست میدیم به سمت قله حرکت کردیم!یال های منتهی به قله با برف پودری و حجم زیاد کار برف کوبی را سخت کرده بود ولی به کمک دوستان در ساعت 1:00 بر روی قله قلعه دختر ایستادیم!ناهار را بر روی قله صرف کردیم و بعد از انداختم عکس مسیر برگشت را در پیش گرفتیم!

مسئول فنی برنامه با توجه به زیاد بودن برف در یال شمالی قله مسیر برگشت را از یال جنوبی انتخاب نمود که این یال به جاده خالی میرسید که انتهای جاده به روستای آهار وصل میشود!

ما ساعت 5:20 دقیقه به کنار وسایل نقلیه و دوستانی که برگشته بودند رسیدیم و به اتفاق در چایخانه روستای آهار رفتیم و کیک تولد و چای میل کردیم  و بعد از ان به سمت تهران حرکت کردیم!



عکس هایی از این برنامه :

شهروز مختاری و هادی ابراهیمی

http://www.uploadtak.com/images/i5183_IMG_4757.jpg



خودم و حرکت نمایشی...

http://www.uploadtak.com/images/y988_IMG_4765.jpg



دوستان در حال کم کردن لباس

http://www.uploadtak.com/images/r551_IMG_4768.jpg



یال منتهی به قله ...

http://www.uploadtak.com/images/o8499_IMG_4799.jpg



قلعه دختر از دور ...

http://www.uploadtak.com/images/p616_IMG_4804.jpg



تابلوی بر روی قله ...

http://www.uploadtak.com/images/e8891_IMG_4805.jpg



بر فراز قله در کنار قلعه دختر ...

http://www.uploadtak.com/images/x6761_IMG_4815.jpg


جا داره از همه دوستان حاضر در این برنامه در گروه کوهنوردی تهران بخاطر یه روز خوب تشکر کنم!

با امید دیدار


برچسب‌ها: قله قلعه دختر, آهار
+ نوشته شده توسط هادی در پنجشنبه سی ام آذر ۱۳۹۱ و ساعت 11:58 |
بعد چند هفته ای که توچال نرفته بودم این هفته کوله بستم برای صعود به این بلند قله تهران

صبح ساعت های 5:30 بود که راه افتاده و مسیر خیلی خلوت بود فکر کنم دلیلش هم این تعطیلات وابسته به آلودگی بود قدم زنان مسیر رو ادامه میدادم!

بعد دوراهی بند یخچال بود که دیگه بارش های یکی و دو روز قبل حسابی این منطقه رو سفید پوش کرده بود به کافه رجب که رسیدم یه استراحت کوتاهی کردم و با همون ریتم به راهم ادامه دادم ولی چون مسیر یخ زده بود سرعت کندتر میشد و مقدار و حجم برف بیشتر ؛ تا اینکه ساعت 7:20 بود رسیدم به شیرپلا!

صبحانه رو خوردم و بلند شدم یه دیدی به ادامه مسیر  به سمت قله انداختم!مسیر کاملا برف بود  من گتر و یخ شکن رو بستم به ساعت نگاهی کردم ( 8:30 )و به مسیر ادامه دادم !مسیر خیلی کم تردد بود ولی برف حسابی به دل و جان ادم صفا میداد!بعد چند وقتی که نیومده بودم توچال خستگی رو تو بدنم احساس میکردم ولی خوب ریتمم رو نبست به توانم تنظیم کردم!آفتاب با گرماش حسابی انرژی خاصی میداد!

به در جانپناه امیری که رسیدم به ساعتم نگاهی کردم(10:15) و رفتم داخل که چند کوهنورد در حال تناول و جذب انرژی بودن ! منم خوب باید انژی میگرفتم و با نسکافه و بیسکویت از خودم پذیرایی کردم!بعد 20 دقیقه کولمو جمع کردم و به سمت قله حرکت کردم!یواش یواش به مسیر ادامه میدام که با مسیر بعد از یال دوم خیلی بیشتر شد و منم برای مقابله از عینک و کلاه طوفان استفاده کردم!به روی خط الرس رسیدم که قله دماوند از دور نمایان شد و هر ایرانی با دیدن این منظره بی نظیر به وجد میامد!دقایقی صرف دیدن این بلندای گیتی شد  و  مسیر سمت قله را  ادامه دادم ولی در تمام مسیر چشمانم به سمت دماوند بود !نزدیک های ساعت 12:15 دقیقه بود که بر بلندترین قله تهران ( قله توچال ) ایستادم و سری به جانپناه قله زدم! همنوردان بسیاری در داخل در حال استراحت و توصیف زیباییهای دماوند وبدند!

بعد از بیرون آمدن از جان پناه عکس هایی از دماوند انداختم و مسیر بازگشت را در پیش گرفتم!استراحت کوتاهی در جان پناه امیری کردم و به سمت شیرپلا به حرکت خود ادامه دادم!ساعت 2:45 بود که به شیر پلا رسیدم و استراحتی برای ادامه مسیر به خود دادم!

باتوجه به  برف های آمده ، آب های یخ زده و سنگی بودن ادامه مسیر همراه با تمرکز بیشتر همراه بود و سرعت برگشت را کمتر کرده بود! هرچه پایین تر میرفتم مسیر شلوغ تر میشد و مشتریان کافه ها در حال بازگشت بودند!حوالی ساعت های 4:20 بود که به پای مجسمه ی امیر شاه قدمی رسیدم و با آرزوی صعودی مجدد با توچال خداحافظی کردم!

عکس هایی از این برنامه :


مجتمع کوهستانی شیرپلا

http://www.uploadtak.com/images/k447_IMG_4700.jpg



جان پناه زنده یاد امیری

http://www.uploadtak.com/images/n3621_IMG_4702.jpg



قله ای بزرگ و دوست داشتنی دماوند

http://www.uploadtak.com/images/x698_IMG_4717.jpg



پیش به سوی دماوند

http://www.uploadtak.com/images/j4522_IMG_4718.jpg



بر فراز قله توچال و چشم اندازی زیبا از دماوند

http://www.uploadtak.com/images/d4911_IMG_4721.jpg




برچسب‌ها: قله توچال, مجتمع کوهستانی شیرپلا, جانپناه امیری
+ نوشته شده توسط هادی در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ و ساعت 19:34 |
سلام به همه دوستان عزیز

خیلی وقت بود که نمیرسیدم آپ کنم تو وبلاگ! ولی الان امدم چند تا برنامه هایی رو که اجرا کردیم رو

به صورت گزارش تصویری شرح بدم!

بعد اجرای برنامه گرده آلمانها در منطقه تخت سلیمان - علم کوه چند هفته ای استراحت کردم و به فکر صعود دیواره شروین (بند یخچال)افتادم و با همطنابم صحبت های رو  کردم!

برای تمرین به دفعات به منطقه بند یخچال رفته و دیواره کوتاه با درجه هایی مختلفی  رو صعود کردیم و به دیواره اوسون هم برای تمرین بهتر سری میزدیم تا سبک  صعود دیواره رو با ارتفاع کمتر تجربه کنیم!

البته با توجه به اینکه تا به حال صعودی و تجربه ای از مسیر های این دیواره           ( شروین ) نداشتیم از دوستان سنگ نورد که بر روی این دیواره کار کرده بودند اصلاعات  دقیقی از نظر زمان صعود و نوع صعود و گارگاه ها میگرفتیم!

عکس هایی از این دیواره اوسون!!

طول اول بدون میانی - گارگاه اول راحت  ( زنجیر و حلقه)

http://www.uploadtak.com/images/s7838_IMG_0983.jpg

طول دوم بدون میانی - گارگاه نمیه راحت ( سیم بکسل - تسمه  با حلقه )

http://www.uploadtak.com/images/c6131_IMG_0996.jpg

زیر کلاهک به سمت چپ داخل شکاف میخ موجود است و قابل اصمینان به سمت کارگاه سوم

http://www.uploadtak.com/images/c8758_IMG_0988.jpg

فرود به صورت یک تیکه از کارگاه سوم به کارگاه اول و از کارگاه اول به کف دیواره

http://www.uploadtak.com/images/t494_IMG_1003.jpg




بعد از رسیدن به آمادگی و تمرین های مکرر دیگر وقت صعود دیواره شروین رسیده بود و با تکمیل کردن کروکی مسیر گروه تهران برنامه صعود ریخته شد!

عکس هایی از این برنامه !!!

طول اول با میانی رول بولت - کارگاه اول راحت ( زنجیر با حلقه فرود )

http://www.uploadtak.com/images/x489_IMG_1011.jpg

طول دوم با میانی رول بولت - کارگاه راحت ( زنجیر با حلقه فرود)

http://www.uploadtak.com/images/g5567_IMG_1038.jpg

طول سوم بین 8 تا 10 متر میباشد و میانی ندارد - کارگاه راحت ( طنابچه با حلقه فرود ) ! بعد از رسیدن به طول سوم باید برای ادامه مسیر تاقخچه را همراه با حمایت 100 قدم به سمت راست رفته و 2 عدد رول بولت برای ایجاد کارگاه 4 موجود است که باید با استفاده از ابزار خود کارگاه را ایجاد کنید. بین این کارگاه تا گارکاه بعد یک کلاهک کوچک وجود داره و مسیر دارای میانی رول بولت میباشد.


http://www.uploadtak.com/images/d288_IMG_4469.jpg

طول  پنجم هم دارای میانی های رول بولت  و کارگاه راحت ( رنجبر و حلقه فرود) میباشد. ایم طول به کلاهک بزرگ ختم میشود و باید در زیر کلاهک برای حمایت بهتر یک کارگاه ایجاد شود!سمت چپ زیر کلاهک 2 عدد رول وجود دارد که با استفاده از تمسه کارگاه ایجاد میشود و حمایت بر روی این کارگاه انجام میشود! کلاهک دارای رول بولت وبالای کلاهک کارگاه نیمه راحت (زنجیر و حلقه فرود) است!

http://www.uploadtak.com/images/g973_IMG_1063.jpg


فرود از کارگاه بالای کلاهک و فرود های چند مرحله ای

http://www.uploadtak.com/images/q7627_IMG_1084.jpg




دوستانی که میخواهند صعود به این دیواره داشته باشند میتونند به من پیغام بدن تا راهنماییشون کنم!




و بلاخره دیواره شروین ( بند یخچال ) به سلامتی صعود شد و من اولین تجربه دیواره رو با دیواره تهران آغاز کردم!

بعد صعود دیواره 2 هفته استارحت کردم و با همکاری دوستان برنامه جنگل و قله  ارفع  در منطقه سواد کوه ریخته شد!

http://www.uploadtak.com/images/g576_IMG_4626.jpg


http://www.uploadtak.com/images/5635_IMG_1124.jpg

http://www.uploadtak.com/images/b3273_IMG_4609.jpg


http://www.uploadtak.com/images/y4864_IMG_4597.jpg

http://www.uploadtak.com/images/z7344_IMG_4608.jpg



برچسب‌ها: دیواره اوسون, دیواره شروین, بند یخچال, ارفع کوه
+ نوشته شده توسط هادی در دوشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۱ و ساعت 16:31 |

بعد صعود قله دماوند و سبلان به فکر صعود قله علم کوه از مسیر گرده بودم که تمام ذهنمو به خودش مشغول کرده بود!

دیگه بعد کلی پرس و جو از دوستان با بچه های گروه کوهنوردی مهر قم آشنا شدم و بعد هماهنگی های اولیه اطلاعاتی در مورد زمان صعود و ... گرفتم!

قرار ما سه شنبه  ساعت 24:00 جلوی متروی کرج بود!با یکی از دوستانی که در این برنامه حضور داشت و در تهران ساکن بود هماهنگ کرده و ساعت 23:00 به متروی کرج رسیدیم!ولی با توجه به اینکه تعطیلات اجلاس شروع شده بود مسیر قم تا کرج ترافیک سنگینی در بر داشت!دوستان ما ساعت 2:00 ما رو سوار کرده و مسیر جاده چالوس رو در پیش گرفتیم!خدا رو شکر جاده چالوس ترافیک نداشت و ما وارد ورودی کلاردشت شدیم و ساعت 5:30 بود که به جلوی پناهگاه رودبارک رسیدیم که با در بسته مواجه شده!

با توجه به اینکه قبل مجتمع رودبارک پارک بودش رفتیم تو نمازخونه تا ساعت 7:00 صبح خوابیدیم و بعد از بیدار شدن به سمت قرارگاه رفتیم که باز بود!
با هماهنگی مسئول قرارگاه یه نیسان اجاره کرده و به سمت قرارگاه جدید کوهنوردان در ونداربن رفتیم!

در این برنامه گروه کوهنوردی مهر قم 2 تیم رو برای صعود اماده کرده بود و یک تیم برای صعود از مسیر سیاه سنگ و تیم دیگر برای صعود از مسیر گرده آلمانها! بعد از آماده شدن سرپرست همه را فراخوند تا برای معرفی و آشنایی چند لحظه ای در کنار هم بایستیم!
ساعت 9:30 دقیقه حرکت خود را از ونداربن شروع کردیم و به گوسفند سرای بریر رسیدیم و از چشمه آب برداشتیم وبعد از گذشتن از رودخانه سرداب رود مسیر پاکوب رو در پیش گرفتیم!در تمام مسیر رودخانه در سمت چپ ما خودنمایی میکرد و ما را تا کنار کشتی سنگ همراهی کرد!در کنار کشتی سنگ استراحت کوتاهی کردیم و ته بندی کردیم!میسر پاکوب رو دوباره از سر گرفتیم و از طبیعت لذت میبردیم!بعد از استارحت های کوتاه ساعت 4 به پناهگاه سرچال در ارتفاع 3800 رسیدیم ! ناهار را خوردیم  و استراحت کوتاهی کردیم!

دوستان در تیم پشتیبان  و دوستانی که از مسیر سنگ سیاه برای صعود امده بودند در پناهگاه سرچال ماندند و تیم گرده بعد از هماهنگی ها بین سرپرستان و تقسیم وظایف به سمت علم چال حرکت کرد!
من در تیم علم چال و 3 نفر از دیگر دوستان بعد از 2 ساعت حرکت و استراحت در نزدیکی اول مسیر سنگ سیاه چادر خود را زدیم و کمپ را برپا کردیم!
در همین حین تگرگ شروع به بازش کرد و بعد باران جای ان را گرفت تا لذت ما را چند برابر کند!همگی داخل چادر شده و بعد از آن صحبت هایی در مورد صعود فردا انجام دادیم و بعد طبق قرار هر یک ساعت بیسیم ها را روشن کرده تا از حال و احوال همدیگر با خبر باشیم!ما قرار برپا را ساعت 4:30 گذاشته بودیم!
بعد صرف شام به کیسه خواب ها رفتیم تا با امید صعودی زیبا شب را به سحر برسانیم!در تمام طول شب خواب و بیداری همراهم بود و بالاخره ساعت 4:30 با زنگ تلفن از خواب بیدار شدیم!صبحانه ای آماده کردیم و کوله های خود را بستیم و ابزار فنی را تقسیم کرده و ساعت 5:30 به سمت شانه کوه راه افتادیم!

نزدیک های پناهگاه خرابه بودیم که به 3 نفر از بچه های باشگاه دماوند برخوردیم که فکر میکردند ما دوستانشان هستیم که دیروز به سمت گرده رفته بودیم!بعد از اینکه با ما آشنا شدند با هم به سمت شانه کوه به راه افتادیم!یکی از دوستان از دماوندی ها با توجه به ضعف بدنی از صعود منصرف شد و با هماهنگی بین تیم ما و 2 نفر دیگر اقدام به یه دست شدن شدیم و با هم به سمت اول مسیر گرده حرکت کردم!ساعت های 8:00 بود سوار بر گرده شدیم و تیم به خوبی سرعت گرفته بود و آفتا ب هم ما را همراهی میکرد!سرعت تیم خیلی خوب بود و سه رکابی گذشتیم و نزدیک های ساعت 1:30 بود که دیگر ابرها جلوی آفتاب زیبا را گرفته بودند و بادها کمی تند تر شده بود!هر یک ساعت یا تیم پشتیبان در ارتباط بودیم و از اوضای تیم به آنها خبر میدادیم!

دیگر برف شروع به بارش کرد چیزی که انتظارش را نداشتیم ولی تجربه قشنگی بود و با قدرت تر صعود خود را ادامه میدادم ولی کار سخت تر شده بود خیس شدن مسیر و ابزار و طناب و هوای سرد دیگر تاثیرش را میگذاشت ولی ما عزم مان را جزم کرد بودیم تا به قله برسیم!حوالی ساعت 5:00 بود که اولین نفر قدم  بر روی قله علم کوه گذاشتم و خدا را شکر کردم و کم کم دیگر دوستان به قله میرسیدند!توسط بیسیم به دوستان خبر صعود قله رادادیم و در ادامه گفتیم که به دلیل بدی هوا به پناهگاه سیاه سنگ برمیگردیم!
من و یکی دیگر از بچه ها رفتیم به سمت قله تا عکسی به یادگار بگیریم و بعد به کنار دوستان برگشتیم!
ساعت 7:00 به سمت پناهگاه سیاه سنگ حرکت کردیم با سرعتی کم مسیر سیاه سنگ را در پیش گرفتیم با توجه به اینکه 2 نفر از دوستان زودتر حرکن کرده بودند مسیر را اشتباهی رفته بودند!خدا را شکر که ما را دیده بودند و دوستان ما برای آوردن آنها 1:30 دقیقه تلاش کردند!
نزدیک های ساعت 23:00 بود که به پناهگاه سیاه سنگ رسیدیم و هرکی یه چیزی برای خوردن وسط گذاشت !البته دوستان دماوندی واقعا در آن شب برای ما سنگ تمام گذاشتند!ما شب را با سرما در خواب و بیداری پشت سر گذاشته و منتظر طلوع آفتاب بودیم !ساعت های 5:00 دیگر خواب از چشمانمان رفته بود و در حال نرمش و گرم کردن بودیم و دیگر ساعت های 7:00 آفتاب بدنمان را داغ  کرد!دیگر تمام خوراکی هایمان رو ریختیم وسط تا همه استفاده کنند!البته به غیر از یه لیوان نسکافه و کیک چیز دیگر نبود!

ساعت 9:00 بعد از جمع کردن ابزار ها و گرم شدن به سمت چادر حرکت کردیم!ساعت های 12:00 بود که به کف علم چال رسیدیم و با دوستان یک عکسی به یادگار انداختیم!دوستانی از تیم پشتیبان به سمت ما آمدند و صعود موفقیت امیز را تبریک میگفتند!به سمت چادر حرکت کردیم و حسابی به خودمان رسیدیم!بعد از جمع کردن وسایل و چادر از علم کوه خداحافظی کردیم و به سمت سرچال به راه افتادیم!دوستان در سرچال منتر ما بودند و با دیدن ما بسیار خوشحال بودند!دیگر کم کم همه به فکر برگشت بودند و ساعت 3:30 به سمت ونداربن حرکت کردیم و ساعت 19:00 به ونداربن رسیدیم ولی خبری از نیسانی که هماهنگ کرده بودین نبود!
تا ساعت 20:00 منتظر نیسان بودیم وکه خدا رو شکر امدو ما رو به رودبارک رساند و بعد از بار زدن کوله ها شام را در کلاردشت خوردیم و مسیر تهران را درپیش گرفتیم و ساعت 5:00 کرج بودیم و از دوستان خداحافظی کرده وبا مترو به سمت تهران به راه افتادیم و بالاخره ساعت 7:00  به منزل رسیدیم!

با تشکر از دوستان خوب در گروه کوهنوردی مهر قم

و دوست خوبم سهیل عزیز وبلاگ پرچنان


سنگ کشتی

و تابلوهایی این چنین در پناهگاه سرچال!


یخچال علم چال



سنگ سماور از نمای دور


عنصری از تاریخ

و..

...

http://www.uploadtak.com/images/q7495_IMG_3821.jpg


علم چال از روی گرده

شکاف زیر سه رکابی

http://www.uploadtak.com/images/h6179_IMG_3803.jpg

سه رکابی


...

...


پیش به سوی اوج

غافلگیری آسمان

همان سنگ سماور از نمای نزدیک( در پست قبل عکس این سنگ را از نمای دور گذاشته بودم


http://www.uploadtak.com/images/d6167_IMG_3850.jpg

رسیدن به قله در هوای بد
http://www.uploadtak.com/images/i9564_IMG_3859.jpg

پناهگاه سیاه سنگ و خشک شدن ابزارها در زیر آفتاب

سنگ سیاه

نشان از بی نشانی

کاسه علم چال



http://www.uploadtak.com/images/e7678_IMG_3865.jpg

حس عمیق عمیق عمیق رضایت

عکس از دوست خوبم سهیل وبلاگ پرچنان


ببخشید اگه اشتباه تایپی یا ... تو نوشته وجود داره!

+ نوشته شده توسط هادی در شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۱ و ساعت 20:17 |

گزارش صعود به قله دماوند از مسیر شمالی-17،16،15/4/1391

به نام آرامبخش دلها

 

و دیگر بار دست یاریگر خدای مهربان همراهیمان کرد تا باز هم صعودی داشته باشیم به بام ایران زمین.خدای را سپاسگزاریم و امیدواریم در صعود به قله های معرفت و انسانیت نیز همواره تلاشگر باشیم.

 

راس ساعت 21 روز چهارشنبه برنامه را از حوالی میدان امام حسین(ع) آغاز کردیم.این زمان را به این جهت انتخاب کرده بودیم که با توجه به تعطیلی آخر هفته با ترافیک جاده هراز مواجه نشویم.وارد جاده هراز شدیم و بعد از عبور از پلور و گزنک به بائیجان رسیدیم.بعد از بائیجان از دو تونل عبور کردیم.تونل شماره 9 و شماره 8(ترتیب شماره گذاری تونلها از تهران به سمت آمل برعکس میباشد).بعد از عبور از تونل شماره 8(تونل آیو) در سمت چپ جاده،خروجی روستای ناندل دیده میشود که با تابلویی نیز مشخص شده است.ساعت 12:30 به ابتدای این خروجی رسیدیم و وارد جاده‌ای کم عرض و پر از گردنه شدیم که قسمتی از آن آسفالتی نه چندان مناسب داشت و قسمتی نیز خاکی بود و در بسیاری از نقاط مشرف به پرتگاههای عمیق.با عبور از این جاده کوهستانی و پر پیچ و خم  ساعت 1:30 به روستای ناندل رسیدیم.با توجه به تماسی که ابتدای حرکتمان با آقای صالحی گرفته بودیم مدتی به دنبال خانه کوهنورد ناندل گشتیم و چون آنجا را پیدا نکردیم وارد مسجد روستا شدیم و ساعت 2:15 خوابیدیم.

 

پنجشنبه 15/4/91

ساعت 6:30 از خواب برخاستیم و به خانه کوهنورد رفتیم.پس از صرف صبحانه در خانه کوهنورد ساعت 8:10 با یک دستگاه نیسان به سمت مبداء برنامه حرکت کردیم.ساعت 8:55 به سنگ بزرگی رسیدیم که شاخصی برای محل شروع برنامه میباشد.ساعت 9:10 حرکت به سوی قله را آغاز نمودیم.از سنگ بزرگ تا ابتدای یال صعود به سمت جانپناه اول مسیر پاکوب مشخصی وجود نداشت و برای رسیدن به ابتدای مسیر پاکوب باید عرض دشت مقابلمان را طی میکردیم.با عبور از دشت وارد پاکوب شدیم و ساعت 14:40 به جانپناه اول معروف به جانپناه 4000 متر رسیدیم.نکته قابل ذکر اینکه یکی از دشواریهای صعود از مسیر شمالی نبود آب و چشمه در طول مسیر است.به همین خاطر هر کدام از ما به طور میانگین 4 لیتر آب به همراه آورده بودیم که البته کافی نبود و در خیلی نقاط ناچار شدیم با ذوب کردن برف،آب مورد نیازمان را تامین کنیم.بعد از مدتی استراحت ساعت 16:30 به سمت جانپناه دوم معروف به جانپناه 5000 حرکت کردیم.از اینجا به بعد هر چه به جانپناه دوم نزدیکتر میشدیم مسیر دشوارتر میشد و در خیلی نقاط با صخره های ریزشی مواجه شده و ناچار  میشدیم که دست به سنگ شویم.با توجه به اینکه کوله های همه ما سنگین بود(هر کوله حدودا 25 کیلوگرم) طی کردن این مسیر دشوار بود.به هرحال ساعت 8:45 به جانپناه دوم رسیدیم.تعدادی کوهنورد نیز پیش از ما آنجا اتراق کرده بودند.خود جانپناه نیز غیرقابل استفاده بود.چون به خاطر باز بودن یکی از پنجره ها و وزش باد و بوران داخل جانپناه تا ارتفاع یک متر پوشیده از یخ و برف بود و درب جانپناه باز نمیشد.در محوطه بیرون جانپناه به زحمت سه نقطه برای برقراری چادر پیدا کردیم و چادرهایمان را علم کردیم.بعد از صرف شامی مختصر به خواب رفتیم.

 

جمعه-16/4/91

ساعت 5 صبح از خواب برخاستیم و پس از خوردن صبحانه کوله های حمله امان را برداشتیم و صعود نهایی به سمت قله را با سرقدمی بسیار عالی مجید شروع کردیم.در همان ابتدای صعود به  صخره هایی برخوردیم که برای رسیدن به یال اصلی منتهی به قله باید از آنها عبور میکردیم.عبور از این صخره ها که در یک نقطه در کنار یخچال طناب گزاری هم شده بود چندان آسان نبود.با عبور از این قسمت وارد مسیری برفی با شیب زیاد(حدود 60 درجه) شدیم که بسیار طولانی بود.با صعود این یال بزرگ که گویا انتهایی نداشت به قله میرسیدیم.بالاخره با همت زیاد این بخش از مسیر هم طی شد و ساعت 12:55 پا بر قله زیبا و پرهیبت دماوند گذاشتیم.چهار نفر از بچه های گروه برای اولین بار بود که دماوند را صعود میکردند و مشخص بود که شادی زاید الوصفی داشتند،خصوصا که اولین صعودشان به این قله  از جبهه شمالی که دشوارترین مسیر صعود دماوند میباشد صورت پذیرفته بود.حدود دوساعت بر روی قله ماندیم.با توجه به هوای بسیار عالی قله نمیتوانستیم از قله دل بکنیم ولی چاره‌ای جز بازگشت نداشتیم.ساعت 14:50 از قله به سمت پایین حرکت کردیم و 19:10 به جانپناه دوم رسیدیم.با اینکه واقعا خسته بودیم ولی شادی صعود دماوند در چهره همه همنوردان موج میزد.بعد از صرف شام خوابیدیم.

 

شنبه-17/4/91

 ساعت 6 صبح بیدار شدیم.بعد از صبحانه و بستن کوله هایمان ساعت 8:30 به راه افتادیم.ساعت 10:20 به جانپناه اول رسیدیم و بعد از کمی استراحت ساعت 10:45 حرکت کردیم و ساعت 12:10 به مبدا برنامه(سنگ بزرگ) رسیدیم.راننده نیسان با توجه به تماس تلفنی که از جانپناه 4000 با او داشتیم منتظر ما بود.ساعت 14 به ناندل رسیدیم و بعد از اینکه آبی به سر و صورت زدیم و مختصری آب و آبمیوه نوشیدیم دوباره حرکت کردیم و ساعت 15:15 به ابتدای مسیر خروجی ناندل از جاده هراز رسیدیم که راننده خودروی ون منتظرمان بود.سوار بر خودرو شدیم و پس از صرف ناهار در یکی از رستورانهای مسیر دوباره به راه افتادیم و ساعت 19:10 به تهران رسیدیم.جای بسیاری از دوستان قدیم و جدید در این برنامه خالی بود.باید یک تشکر ویژه هم از دوستانی داشته باشم که در طول برنامه با تماس تلفنی و پیامک جویای حال ما بودند

این برنامه از نظر من بسیار عالی و کم نقص برگزار شد.دلایل زیادی در موفقیت این صعود دخیل بودند که میتوان به این موارد اشاره کرد:

 

1-برنامه ریزی زمانی دقیق و  واقع بینانه

2-یکدست بودن اعضای تیم

3-تمرینات خوب آمادگی از چند هفته قبل از برنامه

4-توجه اعضای تیم به تغذیه مناسب و اصولی در هفته منتهی به برنامه

5-آشنایی اعضای تیم با اصول اولیه کوهنوردی،برنامه های چند روزه  و شب مانی

 در کوهستان

 

در پایان از همه دوستان خوبم در این برنامه سپاسگزارم و به داشتن چنین

 همنوردانی افتخار میکنم.

 

همنوردان این برنامه:


1-مجید محمودخان

2-عارف اسدی

3-محمدعلی یوسفی

4-امیر محشری

5- هادی ملکی

6-فرشید جلیل‌پور

 

چند عکس از این برنامه به یادماندنی:

به نام آرامبخش دلها

 

و دیگر بار دست یاریگر خدای مهربان همراهیمان کرد تا باز هم صعودی داشته باشیم به بام ایران زمین.خدای را سپاسگزاریم و امیدواریم در صعود به قله های معرفت و انسانیت نیز همواره تلاشگر باشیم.

 

راس ساعت 21 روز چهارشنبه برنامه را از حوالی میدان امام حسین(ع) آغاز کردیم.این زمان را به این جهت انتخاب کرده بودیم که با توجه به تعطیلی آخر هفته با ترافیک جاده هراز مواجه نشویم.وارد جاده هراز شدیم و بعد از عبور از پلور و گزنک به بائیجان رسیدیم.بعد از بائیجان از دو تونل عبور کردیم.تونل شماره 9 و شماره 8(ترتیب شماره گذاری تونلها از تهران به سمت آمل برعکس میباشد).بعد از عبور از تونل شماره 8(تونل آیو) در سمت چپ جاده،خروجی روستای ناندل دیده میشود که با تابلویی نیز مشخص شده است.ساعت 12:30 به ابتدای این خروجی رسیدیم و وارد جاده‌ای کم عرض و پر از گردنه شدیم که قسمتی از آن آسفالتی نه چندان مناسب داشت و قسمتی نیز خاکی بود و در بسیاری از نقاط مشرف به پرتگاههای عمیق.با عبور از این جاده کوهستانی و پر پیچ و خم  ساعت 1:30 به روستای ناندل رسیدیم.با توجه به تماسی که ابتدای حرکتمان با آقای صالحی گرفته بودیم مدتی به دنبال خانه کوهنورد ناندل گشتیم و چون آنجا را پیدا نکردیم وارد مسجد روستا شدیم و ساعت 2:15 خوابیدیم.

 

پنجشنبه 15/4/91

ساعت 6:30 از خواب برخاستیم و به خانه کوهنورد رفتیم.پس از صرف صبحانه در خانه کوهنورد ساعت 8:10 با یک دستگاه نیسان به سمت مبداء برنامه حرکت کردیم.ساعت 8:55 به سنگ بزرگی رسیدیم که شاخصی برای محل شروع برنامه میباشد.ساعت 9:10 حرکت به سوی قله را آغاز نمودیم.از سنگ بزرگ تا ابتدای یال صعود به سمت جانپناه اول مسیر پاکوب مشخصی وجود نداشت و برای رسیدن به ابتدای مسیر پاکوب باید عرض دشت مقابلمان را طی میکردیم.با عبور از دشت وارد پاکوب شدیم و ساعت 14:40 به جانپناه اول معروف به جانپناه 4000 متر رسیدیم.نکته قابل ذکر اینکه یکی از دشواریهای صعود از مسیر شمالی نبود آب و چشمه در طول مسیر است.به همین خاطر هر کدام از ما به طور میانگین 4 لیتر آب به همراه آورده بودیم که البته کافی نبود و در خیلی نقاط ناچار شدیم با ذوب کردن برف،آب مورد نیازمان را تامین کنیم.بعد از مدتی استراحت ساعت 16:30 به سمت جانپناه دوم معروف به جانپناه 5000 حرکت کردیم.از اینجا به بعد هر چه به جانپناه دوم نزدیکتر میشدیم مسیر دشوارتر میشد و در خیلی نقاط با صخره های ریزشی مواجه شده و ناچار  میشدیم که دست به سنگ شویم.با توجه به اینکه کوله های همه ما سنگین بود(هر کوله حدودا 25 کیلوگرم) طی کردن این مسیر دشوار بود.به هرحال ساعت 8:45 به جانپناه دوم رسیدیم.تعدادی کوهنورد نیز پیش از ما آنجا اتراق کرده بودند.خود جانپناه نیز غیرقابل استفاده بود.چون به خاطر باز بودن یکی از پنجره ها و وزش باد و بوران داخل جانپناه تا ارتفاع یک متر پوشیده از یخ و برف بود و درب جانپناه باز نمیشد.در محوطه بیرون جانپناه به زحمت سه نقطه برای برقراری چادر پیدا کردیم و چادرهایمان را علم کردیم.بعد از صرف شامی مختصر به خواب رفتیم.

 

جمعه-16/4/91

ساعت 5 صبح از خواب برخاستیم و پس از خوردن صبحانه کوله های حمله امان را برداشتیم و صعود نهایی به سمت قله را با سرقدمی بسیار عالی مجید شروع کردیم.در همان ابتدای صعود به  صخره هایی برخوردیم که برای رسیدن به یال اصلی منتهی به قله باید از آنها عبور میکردیم.عبور از این صخره ها که در یک نقطه در کنار یخچال طناب گزاری هم شده بود چندان آسان نبود.با عبور از این قسمت وارد مسیری برفی با شیب زیاد(حدود 60 درجه) شدیم که بسیار طولانی بود.با صعود این یال بزرگ که گویا انتهایی نداشت به قله میرسیدیم.بالاخره با همت زیاد این بخش از مسیر هم طی شد و ساعت 12:55 پا بر قله زیبا و پرهیبت دماوند گذاشتیم.چهار نفر از بچه های گروه برای اولین بار بود که دماوند را صعود میکردند و مشخص بود که شادی زاید الوصفی داشتند،خصوصا که اولین صعودشان به این قله  از جبهه شمالی که دشوارترین مسیر صعود دماوند میباشد صورت پذیرفته بود.حدود دوساعت بر روی قله ماندیم.با توجه به هوای بسیار عالی قله نمیتوانستیم از قله دل بکنیم ولی چاره‌ای جز بازگشت نداشتیم.ساعت 14:50 از قله به سمت پایین حرکت کردیم و 19:10 به جانپناه دوم رسیدیم.با اینکه واقعا خسته بودیم ولی شادی صعود دماوند در چهره همه همنوردان موج میزد.بعد از صرف شام خوابیدیم.

 

شنبه-17/4/91

 ساعت 6 صبح بیدار شدیم.بعد از صبحانه و بستن کوله هایمان ساعت 8:30 به راه افتادیم.ساعت 10:20 به جانپناه اول رسیدیم و بعد از کمی استراحت ساعت 10:45 حرکت کردیم و ساعت 12:10 به مبدا برنامه(سنگ بزرگ) رسیدیم.راننده نیسان با توجه به تماس تلفنی که از جانپناه 4000 با او داشتیم منتظر ما بود.ساعت 14 به ناندل رسیدیم و بعد از اینکه آبی به سر و صورت زدیم و مختصری آب و آبمیوه نوشیدیم دوباره حرکت کردیم و ساعت 15:15 به ابتدای مسیر خروجی ناندل از جاده هراز رسیدیم که راننده خودروی ون منتظرمان بود.سوار بر خودرو شدیم و پس از صرف ناهار در یکی از رستورانهای مسیر دوباره به راه افتادیم و ساعت 19:10 به تهران رسیدیم.جای بسیاری از دوستان قدیم و جدید در این برنامه خالی بود.باید یک تشکر ویژه هم از دوستانی داشته باشم که در طول برنامه با تماس تلفنی و پیامک جویای حال ما بودند

این برنامه از نظر من بسیار عالی و کم نقص برگزار شد.دلایل زیادی در موفقیت این صعود دخیل بودند که میتوان به این موارد اشاره کرد:

 

1-برنامه ریزی زمانی دقیق و  واقع بینانه

2-یکدست بودن اعضای تیم

3-تمرینات خوب آمادگی از چند هفته قبل از برنامه

4-توجه اعضای تیم به تغذیه مناسب و اصولی در هفته منتهی به برنامه

5-آشنایی اعضای تیم با اصول اولیه کوهنوردی،برنامه های چند روزه  و شب مانی

 در کوهستان

 

در پایان از همه دوستان خوبم در این برنامه سپاسگزارم و به داشتن چنین

 همنوردانی افتخار میکنم.

 

همنوردان این برنامه:


1-مجید محمودخان

2-عارف اسدی

3-محمدعلی یوسفی

4-امیر محشری

5- هادی ملکی

6-فرشید جلیل‌پور

گزارش برنامه از آقای جلیل پور

چند عکس از این برنامه به یادماندنی:

http://www.uploadtak.com/images/j236_IMG_3379.jpg

عکس از دماوند از کنار سنگ بزرگ اول مسیر


http://www.uploadtak.com/images/4261_IMG_3394.jpg

همنوردان عزیز در این برنامه



http://www.uploadtak.com/images/s574_IMG_3412.jpg

پناهگاه 4000



http://www.uploadtak.com/images/871_IMG_3416.jpg

مسیر سنگی زیر پناهگاه 5000


http://www.uploadtak.com/images/p4617_IMG_3424.jpg

http://www.uploadtak.com/images/n3635_IMG_3425.jpg

آماده شدن برای صعود به قله



http://www.uploadtak.com/images/b4825_IMG_3432.jpg

پناهگاه 5000



http://www.uploadtak.com/images/o8222_IMG_3438.jpg

مسیر دست به سنگ گذر از کنار یخچال



http://www.uploadtak.com/images/4282_IMG_3461.jpg


http://www.uploadtak.com/images/t95_IMG_3472.jpg

یال منتهی به قله



http://www.uploadtak.com/images/t5228_IMG_3483.jpg


http://www.uploadtak.com/images/g17_IMG_3500.jpg



http://www.uploadtak.com/images/v466_IMG_3503.jpg

بر فراز قله دماوند


http://www.uploadtak.com/images/y8959_IMG_3516.jpg

طلوع آفتاب


http://www.uploadtak.com/images/a643_IMG_3519.jpg

مسیر برگشت پناهگاه 5000



http://www.uploadtak.com/images/e5816_q.jpg



http://www.uploadtak.com/images/691_x.jpg

لحظه خداحافظی در کنار سنگ بزرگ




برچسب‌ها: دماوند, جبهه شمالی دماوند, پناهگاه 4000, پناهگاه 5000
+ نوشته شده توسط هادی در دوشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۱ و ساعت 16:25 |
ساعت 3 بعد از میدان امام حسین به همراه دوست خوبم امید سوار ماشین یکی از دوستان شدیمو بعد ادامه مسیر دادین تا چهار راه تهران پارس که مجید رو هم سوار کردیم حرکت کردیم به سمت جاده هراز مسیر نسبتا خلوت بود و کمی ابر آسمون رو گرفته بود که یکم بارون رو زد رو شیشه ماشین!ساعت های 5:30 بود که بعد از گدشتن از رستوران سالاری و پول مون رسیدیم کنار کارخونه آب معدنی در روستای نوا!بعد از آماده شدن و بستن کوله ها تو تقسیم وسایل گروهی ساعت 6 مسیر دشت آزو رو در پیش گرفتیم!

http://www.uploadtak.com/images/c7167_6u0cbkx8y0ksye8uz0qh.jpg

همین طور که تو مسیر حرکت میکردیم برمیگشتیم و به قله دماوند نگاهی میکردیم و انرژیمون چند برابر میشد!

http://www.uploadtak.com/images/z2663_qxbsq9w3dt32nf6jmoc.jpg

حوالی ساعت های 6:45 بود که از دور کلبه رو دیدیم و این نوید رسیدین به دشت آزو بود!

http://www.uploadtak.com/images/o3266_v8q2i6fsl5irnjw23m2s.jpg




http://www.uploadtak.com/images/o2648_506rsraoj92cqhjer6li.jpg


وقتی رسیدیم نزدیک های کلبه یه تیم از گلستان  امده بودن که بالاتر از کلبه چادر زدن و ما هم رفتیم یه جای خوب پیدا کردیم که صاف باشه بتونیم یه استراحت حسابی بکنیم! 

http://www.uploadtak.com/images/e56_IMG_3187.jpg


بعد اینکه چادر ها رو علم کردیم برگشتیم به جایی که چوب های خشک رو تو مسیر دیده بودیم و یکم از اونها رو برداشتیم برای درست کردن  آتیش و چای آتیشی ! البته ناگفته نمونه که خودرن شام در کنار آتیش بسیار لذت بخشه!بعد اینکه چوب ها رو  آوردیم رفتیم برای عکاسی از دماوند!

http://www.uploadtak.com/images/p6225_IMG_3219_copy.jpg

بعد عکاسی آتیش رو روشن کردیمو شام رو آماده کردیم!

http://www.uploadtak.com/images/b5145_nhgomx4x2woqj7wle51m.jpg


بعد از خوردن شام و چایی دیگه وقت خواب شده بود بعد اینکه رفتیم تو چادر ها تا خود صبح بیدار بودیم

این سگ های گله تا خود صبح فقط پارس میکردن که خواب رو از چشامون گرفته بودن!(دلیل وجود گرگ تو منطقه بود)

ساعت های 5:30 بود که در چادر رو باز کردم!
http://www.uploadtak.com/images/a129_IMG_3247.jpg

دماوند چقدر زیبا شده بود برای اولین بار اینجوری از نزدیک میدیدیمش!

بچه ها رو صدا کردم و آب رو گذاشتم برای صبحونه!

http://www.uploadtak.com/images/e6357_03qk5mosft3w02ta22u.jpg


بعد خوردن صبحونه ساعت 7:15 حرکت رو برای صعود قله آغاز کردیم!
نرسیده به گردنه عبرت ایستادیم برای کم کردن لباس!

که زود دوربین رو در آوردم چند تا عکس از این زامیه از دماوند انداختم!

http://www.uploadtak.com/images/i6921_IMG_3284.jpg


تو مسیر به این گلهای زیبا رسیدیم که باز دوربین و عکس !

http://www.uploadtak.com/images/p4189_79v3y3b1343jc43j4jrw.jpg


http://www.uploadtak.com/images/u476_IMG_3301.jpg

مسیر ور ادامه دادیم و رسیدیم به گردنه عبرت و بدون استراحت تا قله بکوب راه رفتیم و ساعت 11:30 بر فراز قله پاشوره ایستادیم!

http://www.uploadtak.com/images/t48_s2lb5uy5wmwbr0vn5ly8.jpg

یکم استراحت کردیم و از مسیر دیگه ای که بیشترش شن اسکیه برگشتیم و تو مسیر کلی آویشن و چای کوهی جمع کردیم !ساعت های 3 بود که رسیدیم به کنار چادر ها ناهار رو خوردیم و بعد از جمع کردن چادرها به سمت پایین حرکت کردیم!ساعت 5:30 سوار بر ماشین شدیم و راه برگشت رو در پیش گرفتیم ولی نرسیده به امامزاده هاشم جاده به کلی بسته شد با حجم انبوهی از ماشین دیگه آروم آروم ماشین ها حرکت میکردن

بعد امامزاده میسر کاملا باز بود ولی دلیل ترافیک رو نفهمیدیم چیه !ساعت 10 بود که ریسدیم به تهران!
به امید برنامه های دوباره در کنار دوستان!




برچسب‌ها: قله پاشوره, دشت آزو, پاشوره
+ نوشته شده توسط هادی در دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ و ساعت 12:16 |
دیگه طبق مشکلات به وجود امده تو پادگان و ندادن مرخصی  تصمیم نهایی گرفته شد که با اتفاق دوستم برم سبلان ببا دریاچه قشنگش!

طبق هماهنگی دوست خوبم شهروز که با بچه های خوب هیت کوهنوردی سراب انجام داده به ما اطلاع دادن که صبح جمعه  12 / 3 / 91 به سمت منطقه ی آلوارس میخوان حرکت کنن!ما دیگه پیشاپیش بلیط رزرو کردیم  برای شب جمعه ساعت 10!

دیگه کوله  رو بستم ساعت 8:30 از خونه زدم بیرون و رفتم به سمت ترمینال غرب!

دیگه آقا شهروز عزیز هم رسید و سوار اتوبوس شدیم  اتوبوس با نیم ساعت تاخیر حرکت کرد افتاد تو اتوبان کرج که با ترافیک سنگین روبرو شدیم دیگه فقط 4 ساعت کشید رسیدیم قزوین!ساعت های 5:30 بود  اتوبوس یه جایی نکه داشته بود که برای نماز ! سوال کردیم کی میرسیم گفت 2 ساعت دیگه که ما خشکمون زد!
آخه با دوستان ساعت 6 قرار داشتیم ولی دیگه نمیشد کاریش کرد بهشون زنگ  زدیم که ما ساعت 7:30 میرسم که گفتن عجله نکنید ما منتظر میمونیم!که یکی هم میفرستن دنبالمون!

رسیدیم ترمینال سراب که دیدیم یکی از دوستان داره صدامون میکنه!رفتیم کوله ها رو از اتوبوس کشیدیم بیرو نرفتیم سوار ماشین شدیم!باین بنده خدایی که امده بود دنبالمون  با آقا شهروز آشنا در امدن که  قبلا با هم صعودهایی داشتن!

دیگه رسیدیم به کنار مینی بوس گفت پیاده بشید بچه ها منتظر هستن!جنگی پریدیم پایین دیدیم یه مینی بوس منتظر ما هستم ما کوله ها رو هم انداختیم بالا خودمون  هم سوار شدیم  راه افتادیم به سمت منطقه آلوارس!

بعد از یک ساعت و نیم رسیدیم به پیست اسکی آلوارس که دستورپیاده شدن رو دادن ما که لباس کوهنوردی رو نپوشیده بودیم تو مینی بوس لباساونو عوض کردیم و بعد لباس های شهری رو گذاشتیم تو یه کوله و دادیم آقای رانند با خودش برگردونه!
برنامه ساعت 10:30 به سر قدمی آقای علیرضا جلالی شروع شد!به غیر از ما یه تیم 4 نفره هم از گروه کوهنرودی امید کرمان برای صعود امده بودن!یواش یواش گروه به سرعتش افزوده میشد و داشتیم ارتفاع میگرفتیم که بعد از یک ساعتی یه استراحت کوتاهی کردیم!دوباره مسیر رو ادامه دادیم که مسیر جنوب شرقی رو دوستان به ما نشان دادن که مسیر صعودش  از طرف شابیل  که گروه هایی امده بودن!
ولی خوب سرپرست برنامه دوست داشت ما رو از یه مسیر ببره که خیلی بهتر باشه  ولی مسیری بود که کسی تا حالا ازش صعود نکرده بود!

بعد از توقف برای ناهار ادامه مسیر دادیم و سرپرست برنامه جناب جلالی یک زین اسبی رو به ما نشان دادن برای کمپ زدن!حوالی ساعت 5:30 بود که رسیدیم به اون قسمت که من شروع کردم برای هموار کردن قسمتی برای انداختم زیر انداز چادر  سنگ های درشت رو کنار زدم و با کلنگ خاک  رو صاف کردم زیر انداز رو انداختم و چادر رو باز کردیم و به کمک دوستم برپاش کردیم!
بخاطر بادی که تو منطقه بود درو چادر رو حسابی سنگ چین کردم تا خاب راحتی رو داشته باشیم!
قبل من دوستم داخل چادر شده بود و زیر انداز ها رو انداخته بود و داشت آماده میشد بخوابه!
من رفتم داخل یه چایی آماده کردم و با هم خوردیم و بعد خوابیدیم!

بعد از چند دقیقه یکی از دوستان به اسم آقای بلندی ما رو صدا زدن در چادر ما رو باز کردن ا از حال ما با خبر بشن ما هم دیگه چون مشکلی نداشتیم با ارتفاع گفتیم مشکلی نیست فقط یکم خستگی اتوبوس مونده تو بدنمون!

ساعت های 10 بود که بیدار شدم دوستم قبل من بیدار شده بود شام رو آماده کردیم با هم خوردیم زدیم بیرون یه چرخی تو اطراف زدیم و چادر رو چک کردیم رفتیم داخل چادر چای حسابی خوردیم و آماده خواب دوباره شدم!ساعت 5:30 صداهای بچه داشت میومد که کم کم داشتن بیدار میشدن!
ما هم بیدار شدیم وسایل رو جمع کردیم و صبحونه خوردیم آماده شدیم برای صعود قله!

یه کوله حمله رو آماده کردیم یه کم پوشاک ریختیم توش با تنقلات!مسیر صعود به قله دقیقا از بالای کمپ شروع میشد جناب جلالی در نظر داشت قله رو از یه دهلیز با  شیب کم صعود کنیم که کم کم آفتاب داشت در میومد ما هم داشتیم ارتفاع میگرفتیم!یک ساعت و نیم زمان صرف شد که بالای دهلیز رسیدیم و دقیقا بالای قله در آمدیم خیلی خوشحال بودم که دارم میرسم به قله و دریاچه روش رو میتونم ببینم ولی وقتی رسیدیم دیدیم خبری از دریاچه نیست  و دریاچه یخ زده البته خوب این هم خیلی جالب بود بر روی یه دریاچه یخ زده بایستی و عکس یادگاری بندازی!

بعد از انداختن کلی عکس به سرپرست گفتیم میخوایم بریم سنگ محراب که اجازه دادن!من با دوستم شهروز به سمت سنگ محراب حرکت کردیم خیلی دوست داشتم که یک حلقه طناب با ابزار بود که یه صعود میزدم ولی متاسفانه نشد!ولی خوب یه کوچولو روش صعود کردم که یه عکس یادگاری بندازم!

دیگه کم کم دوستان رسیدن به ما که برگردیم به سمت کمپ  ما هم به گروه اضافه شدیم و به سمت کمپ حرکت کردیم ساعت های 12:00 بود که رسیدیم به کمپ و سرپرست برنامه گفتند تا ساعت 1:30 ناهار خورده شده و چادر ها جمع شده برمیگردیم به جایی که از مینی بوس پیاده شدیم!

مسیر برگشت رو از یه جایی دیگه انتخاب کردند که به جاده خاکی ختم میشد !
این برنامه ساعت 5:00 در کنار پیست الوارس تمام شد!

ما هم که قصد برگشت کرده بودیم به دوستان گفتیم یه تماسی با ترمینال بگیرن و برای ما 2 تا بلیط برای تهران رزرو کنن اول که خیلی اصرار کردن که شب رو بمونیم  ما هم که دیگه میخواستیم زود برگردیم تهران   قبول نکردیم و  بعد کلی  زنگ زدن به این ور و اونور با پارتی بازی یه vip  تخت شو رزرو کردن که راحت تا تهران بخوابیم! حوالی ساعت ای 8:30 بود که ما با مینی بوس رسیدیم به سراب و باز دوستان ما رو مورد لطفشون قرار دادن و ما رو رسوندن ترمینال !




عکس هایی از این برنامه:


http://www.uploadtak.com/images/n5481_IMG_3040.jpg



http://www.uploadtak.com/images/k413_IMG_3088.jpg


کمپ در ارتفاع 4100


http://www.uploadtak.com/images/w8288_IMG_3073.jpg

لذت داخل چادر خوابیدن


http://www.uploadtak.com/images/a8856_IMG_3093.jpg


مسیر جدید ار قسمت جنوبی به قله

http://www.uploadtak.com/images/d195_IMG_3010.jpg

دریاچه یخ زده سبلان

http://www.uploadtak.com/images/p845_IMG_3103.jpg

عکس یادگاری بر فراز قله به اتفاق دوستان در هیت کوهنوردی سراب

http://www.uploadtak.com/images/i794_IMG_3105.jpg


بر فراز قله

http://www.uploadtak.com/images/s856_IMG_3125.jpg

آقا شهروز عزیز دوست گرامی بنده

http://www.uploadtak.com/images/w4285_IMG_3139.jpg

سنگ محراب سنگی مقدس

http://www.uploadtak.com/images/z9672_IMG_3131.jpg

دفعه بعدی که برم سبلان حتما وسایل سنگ با خودم میبرم!



با تشکر از همه دوستان خوب در هیت کوهنوردی سراب آقای علیرضا جلالی که زحمت سرپرستی رو میکشیدن و از هیمالیا نوردان خوب سراب هستند! جناب آقای  حمید ناصری  دوست زنده یاد محمد اوراز که دوباره ایشون هم از افتخار های کوهنوردی هستند و صعود های برون مرزی زیادی رو تو کارنامشون دارند و تشکر دوباره از آقای حسین بلندی و آقای رضا سرابی برای انجام هماهنگی ها و گرفتن اجازه برای شرکت ما در این برنامه !

+ نوشته شده توسط هادی در پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۱ و ساعت 19:12 |

بنام خدایی که زیبایی و صلابت را توامان در وجود کوهها آفرید


تاریخ 91/3/5  تمرین سنگ نوردی در بند یخچال !

صعود و فرود  بر روی سنگ مریم

گزارش تصویری

http://www.uploadtak.com/images/m3162_IMG_2881.jpg


http://www.uploadtak.com/images/u777_IMG_2892.jpg


http://www.uploadtak.com/images/a948_IMG_2947.jpg





گزارش برنامه کهار

تاریخ اجرا: 29/2/1391

موقعیت جغرافیایی :

در جنوب شرقی رشته کوه البرز غربی منطقه ی کوهستانی کهار قرار دارد که از جمله مناطق بسیار قابل توجه برای صعود کوه نوردان در فصول مختلف سال است . قله ی کهار با ارتفاع ۴۰۵۰ متر در شمال غرب روستاهای کلوان و کلها ( در حاشیه ی جاده ی چالوس ) و جنوب روستای گته ده  ( در منطقه ی طالقان ) قرار دارد . این قله توسط خط الراسی طولانی در شمال شرقی خود به ارتفاعات هفت خوانی و کــــــــرچان و بوسیله ی خط الراسی دیگر در جنوب غربی به قلل مـــــــــرتفع میشه نو (۴۰۰۰ متر ) و ناز (۴۱۰۸ متر ) متصل است.

بررسی توپوگرافی :

قله ی زیبای کهار در منطقه ی کوهستانی البرز غربی قرار دارد که این رشته کوه ها مرزطبیعی دره طالقان و ساوجبلاغ را تشکیل می دهند و ارتفاعات بزرگی مثل میشه نو ، ناز ، وارکش ، اشکدر ، کورچ و … در آن قرار دارد

مسیر دسترسی:

برای دسترسی به قله ی کهار از طریق شهرستان کرج به جاده چالوس و به پل خواب رفته و جاده انحرافی به طول ۱۰ کیلومتر به سمت چپ یعنی غرب را طی کرده و بعد از گذشتن از روستاهای – آویزر – آیگان و کلها وارد آبادی کلوان شده که مبداء حرکتمان می باشد .

نقاطGPS  مسیر :

روستای کلوان :                        N36 04 23.8 E51 07 15.3 به ارتفاع ۲۰۷۱ متر

جان پناه کهار :                         N36 05 44.1 E51 06 08.9 به ارتفاع ۳۲۰۰ متر

قله کهار :                               N36 07 01.5 E51 05 05.0 به ارتفاع ۴۰۵۰ متر

کروکی منطقه:

 

اجرا برنامه:

طبق هماهنگی قبلی ساعت 5:00 در میدان آزادی قرار داشتیم که بعد از امدن دوستان راه افتادیم به سمت کرج و بعد از آن سیر جاده چالوس راد در پیش گرفتیم!از سد امیر کبیر و منطقه پل خواب گذشته تا به ورودی روستای زایگان که در سمت راست جاده است میرسیم و بعد از پیمودن 10 کیلومتر از جاده ماشین ها را در کنار جاده در روستای کلوان گذاشته و بعد از آماده شدن در ساعت 7 مسیر پاکوب را در پیش میگیریم!
یعد از حدودا 45 دقیقه در کنار منطقه ای سرسبز با رودخانه ای کوچک برای صرف صبحانه ایستاده و بعد نیم ساعت دوباره مسیر را ادامه میدهیم تا ساعت 11:00 به پناهگاه کهار میرسیم!
در پناهگاه یک ته بندی میکنیم و مسیر قله را در پیش گرفته و با گذر از برفچالها ساعت 12:30 بر فراز قله کهار می ایستیم!عکس های یادگاری را گرفته و بعد از خوردن مقداری تنقلات مسیر برگشت را در پیش گرفته و با گذشتن از پناهگاه ساعت 5:30 به کنار ماشین رسیدیم!



http://www.uploadtak.com/images/x3916_IMG_2841.jpg


مکان صبحانه



http://www.uploadtak.com/images/r9929_IMG_2801.jpg

در مسیر صعود


http://www.uploadtak.com/images/y123_IMG_2839.jpg

پناهگاه کهار


http://www.uploadtak.com/images/n9898_IMG_2834.jpg

بر فراز قله


http://www.uploadtak.com/images/v8396_IMG_2856.jpg


در مسیر بازگشت


+ نوشته شده توسط هادی در پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۱ و ساعت 11:46 |