طبق هماهنگی دوست خوبم شهروز که با بچه های خوب هیت کوهنوردی سراب انجام داده به ما اطلاع دادن که صبح جمعه 12 / 3 / 91 به سمت منطقه ی آلوارس میخوان حرکت کنن!ما دیگه پیشاپیش بلیط رزرو کردیم برای شب جمعه ساعت 10!
دیگه کوله رو بستم ساعت 8:30 از خونه زدم بیرون و رفتم به سمت ترمینال غرب!
دیگه آقا شهروز عزیز هم رسید و سوار اتوبوس شدیم اتوبوس با نیم ساعت تاخیر حرکت کرد افتاد تو اتوبان کرج که با ترافیک سنگین روبرو شدیم دیگه فقط 4 ساعت کشید رسیدیم قزوین!ساعت های 5:30 بود اتوبوس یه جایی نکه داشته بود که برای نماز ! سوال کردیم کی میرسیم گفت 2 ساعت دیگه که ما خشکمون زد!
آخه با دوستان ساعت 6 قرار داشتیم ولی دیگه نمیشد کاریش کرد بهشون زنگ زدیم که ما ساعت 7:30 میرسم که گفتن عجله نکنید ما منتظر میمونیم!که یکی هم میفرستن دنبالمون!
رسیدیم ترمینال سراب که دیدیم یکی از دوستان داره صدامون میکنه!رفتیم کوله ها رو از اتوبوس کشیدیم بیرو نرفتیم سوار ماشین شدیم!باین بنده خدایی که امده بود دنبالمون با آقا شهروز آشنا در امدن که قبلا با هم صعودهایی داشتن!
دیگه رسیدیم به کنار مینی بوس گفت پیاده بشید بچه ها منتظر هستن!جنگی پریدیم پایین دیدیم یه مینی بوس منتظر ما هستم ما کوله ها رو هم انداختیم بالا خودمون هم سوار شدیم راه افتادیم به سمت منطقه آلوارس!
بعد از یک ساعت و نیم رسیدیم به پیست اسکی آلوارس که دستورپیاده شدن رو دادن ما که لباس کوهنوردی رو نپوشیده بودیم تو مینی بوس لباساونو عوض کردیم و بعد لباس های شهری رو گذاشتیم تو یه کوله و دادیم آقای رانند با خودش برگردونه!
برنامه ساعت 10:30 به سر قدمی آقای علیرضا جلالی شروع شد!به غیر از ما یه تیم 4 نفره هم از گروه کوهنرودی امید کرمان برای صعود امده بودن!یواش یواش گروه به سرعتش افزوده میشد و داشتیم ارتفاع میگرفتیم که بعد از یک ساعتی یه استراحت کوتاهی کردیم!دوباره مسیر رو ادامه دادیم که مسیر جنوب شرقی رو دوستان به ما نشان دادن که مسیر صعودش از طرف شابیل که گروه هایی امده بودن!
ولی خوب سرپرست برنامه دوست داشت ما رو از یه مسیر ببره که خیلی بهتر باشه ولی مسیری بود که کسی تا حالا ازش صعود نکرده بود!
بعد از توقف برای ناهار ادامه مسیر دادیم و سرپرست برنامه جناب جلالی یک زین اسبی رو به ما نشان دادن برای کمپ زدن!حوالی ساعت 5:30 بود که رسیدیم به اون قسمت که من شروع کردم برای هموار کردن قسمتی برای انداختم زیر انداز چادر سنگ های درشت رو کنار زدم و با کلنگ خاک رو صاف کردم زیر انداز رو انداختم و چادر رو باز کردیم و به کمک دوستم برپاش کردیم!
بخاطر بادی که تو منطقه بود درو چادر رو حسابی سنگ چین کردم تا خاب راحتی رو داشته باشیم!
قبل من دوستم داخل چادر شده بود و زیر انداز ها رو انداخته بود و داشت آماده میشد بخوابه!
من رفتم داخل یه چایی آماده کردم و با هم خوردیم و بعد خوابیدیم!
بعد از چند دقیقه یکی از دوستان به اسم آقای بلندی ما رو صدا زدن در چادر ما رو باز کردن ا از حال ما با خبر بشن ما هم دیگه چون مشکلی نداشتیم با ارتفاع گفتیم مشکلی نیست فقط یکم خستگی اتوبوس مونده تو بدنمون!
ساعت های 10 بود که بیدار شدم دوستم قبل من بیدار شده بود شام رو آماده کردیم با هم خوردیم زدیم بیرون یه چرخی تو اطراف زدیم و چادر رو چک کردیم رفتیم داخل چادر چای حسابی خوردیم و آماده خواب دوباره شدم!ساعت 5:30 صداهای بچه داشت میومد که کم کم داشتن بیدار میشدن!
ما هم بیدار شدیم وسایل رو جمع کردیم و صبحونه خوردیم آماده شدیم برای صعود قله!
یه کوله حمله رو آماده کردیم یه کم پوشاک ریختیم توش با تنقلات!مسیر صعود به قله دقیقا از بالای کمپ شروع میشد جناب جلالی در نظر داشت قله رو از یه دهلیز با شیب کم صعود کنیم که کم کم آفتاب داشت در میومد ما هم داشتیم ارتفاع میگرفتیم!یک ساعت و نیم زمان صرف شد که بالای دهلیز رسیدیم و دقیقا بالای قله در آمدیم خیلی خوشحال بودم که دارم میرسم به قله و دریاچه روش رو میتونم ببینم ولی وقتی رسیدیم دیدیم خبری از دریاچه نیست و دریاچه یخ زده البته خوب این هم خیلی جالب بود بر روی یه دریاچه یخ زده بایستی و عکس یادگاری بندازی!
بعد از انداختن کلی عکس به سرپرست گفتیم میخوایم بریم سنگ محراب که اجازه دادن!من با دوستم شهروز به سمت سنگ محراب حرکت کردیم خیلی دوست داشتم که یک حلقه طناب با ابزار بود که یه صعود میزدم ولی متاسفانه نشد!ولی خوب یه کوچولو روش صعود کردم که یه عکس یادگاری بندازم!
دیگه کم کم دوستان رسیدن به ما که برگردیم به سمت کمپ ما هم به گروه اضافه شدیم و به سمت کمپ حرکت کردیم ساعت های 12:00 بود که رسیدیم به کمپ و سرپرست برنامه گفتند تا ساعت 1:30 ناهار خورده شده و چادر ها جمع شده برمیگردیم به جایی که از مینی بوس پیاده شدیم!
مسیر برگشت رو از یه جایی دیگه انتخاب کردند که به جاده خاکی ختم میشد !
این برنامه ساعت 5:00 در کنار پیست الوارس تمام شد!
ما هم که قصد برگشت کرده بودیم به دوستان گفتیم یه تماسی با ترمینال بگیرن و برای ما 2 تا بلیط برای تهران رزرو کنن اول که خیلی اصرار کردن که شب رو بمونیم ما هم که دیگه میخواستیم زود برگردیم تهران قبول نکردیم و بعد کلی زنگ زدن به این ور و اونور با پارتی بازی یه vip تخت شو رزرو کردن که راحت تا تهران بخوابیم! حوالی ساعت ای 8:30 بود که ما با مینی بوس رسیدیم به سراب و باز دوستان ما رو مورد لطفشون قرار دادن و ما رو رسوندن ترمینال !
عکس هایی از این برنامه:


کمپ در ارتفاع 4100

لذت داخل چادر خوابیدن


دریاچه یخ زده سبلان

عکس یادگاری بر فراز قله به اتفاق دوستان در هیت کوهنوردی سراب

بر فراز قله

آقا شهروز عزیز دوست گرامی بنده

سنگ محراب سنگی مقدس

دفعه بعدی که برم سبلان حتما وسایل سنگ با خودم میبرم!
با تشکر از همه دوستان خوب در هیت کوهنوردی سراب آقای علیرضا جلالی که زحمت سرپرستی رو میکشیدن و از هیمالیا نوردان خوب سراب هستند! جناب آقای حمید ناصری دوست زنده یاد محمد اوراز که دوباره ایشون هم از افتخار های کوهنوردی هستند و صعود های برون مرزی زیادی رو تو کارنامشون دارند و تشکر دوباره از آقای حسین بلندی و آقای رضا سرابی برای انجام هماهنگی ها و گرفتن اجازه برای شرکت ما در این برنامه !
